نگاهی به کتاب صفر به یک پیتر تیل
کتاب صفر تا یک پیتر تیل
آگوست 4, 2021
اهمیت ترحم و دلسوزی برای خویشتن
دلسوزی و ترحم برای خویشتن
آگوست 11, 2021
نگاهی به کتاب صفر به یک پیتر تیل
کتاب صفر تا یک پیتر تیل
آگوست 4, 2021
اهمیت ترحم و دلسوزی برای خویشتن
دلسوزی و ترحم برای خویشتن
آگوست 11, 2021

خودارزشمندی در روانشناسی

خود ارزشمندی در روانشناسی و عزت نفس

خودارزشمندی در روانشناسی و عزت نفس

خویشتن دوستی، احساس خودارزشمندی و عزت نفس در روانشناسی چندان ارتباطی به درآمد، دستاوردها و ارتباطات ندارد. این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به این موضوع می‌پردازد.
لینک مطلب در موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وبسایت مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE

دوست داشتنِ خودمان، یا آن­طور که معمولاً گفته می‌شود، حس خودارزشمندی و «عزت نفسِ» بالا، برای هراحساس سلامت و خوشبختی ضروری است. موضوع عجیب این است که تعیین علّت و مکان این حس بسیار پیش‌بینی‌ناپذیر از آب در می‌آید.
هستند آدمهایی با مشاغل متوسّط، هیکلی که فوق‌العاده نیست و دوستانی نه چندان دلفریب که، با وجود این، می‌توانند محکم ادّعا کنند لبریز از عزّت نفس‌اند. به نظر می‌آید در غیاب نشانۀ قاطعی از دریافت تأیید و تحسین از دنیا خودشان را دوست دارند.
و از آن‌طرف، عدّۀ دیگری هیچ دستاوردی، شهرت و اعتباری یا امنیّت مالی‌ای راضی‌شان نمی‌کند. مضطربانه خود را سرزنش و از خود انتقاد می‌کنند. همیشه حس می‌کنند کم‌کاری کرده‌اند. هیچ‌وقت کاملاً مطمئن نیستند که شایستۀ زیستن و وجود داشتن بوده‌­اند.
داشتن سطح معقولی از عزّت نفس، نهایتاً گویا زیاد به رسیدن به دستاوردها یا هدفهای مشخص مربوط نیست. بلکه پیوند دارد با منطقی عجیب‌تر، شخصی‌تر و درونی‌تر، وعواملی که در برابر دستاوردهای بیرونی مصون هستند.
سه حقیقت به ویژه نمایان است:
نخست- والد هم‌جنس شما چه کرده؟ مهم‌ترین عامل تعیین­ کنندۀ اینکه چه میزان عزّت نفس دارید، این است که چگونه خود را با والد هم‌جنس خودتان مقایسه می‌کنید؛ دستاوردهایتان از پدر یا مادر بیشتر بوده یا کمتر؟ ظالمانه است ولی گویا سطح مطلوب عزّت نفس تنها گیرِ کسانی می‌آید که توانسته‌اند والد هم‌جنس خود را پشت سر بگذارند. آنهایی که زمینۀ خانوادگی ضعیفی دارند اینجا ناخواسته شرایطشان خیلی بهتر است؛ ممکن است رانندۀ یک تاکسی خسته و قراضه در مَنهَتَن نیویورک باشید، و در محلۀ ‌هارلِم در یک اتاق زندگی کنید، ولی اگر والد هم‌جنستان کشاورزی با درآمد بخور‌ و نمیر در شرق بورکینافاسو بوده، شما هر از گاهی حس می‌کنید شاه هستید.
 به نحو مشابه ولی غم‌انگیز، ممکن است آشکارا در شرایطی ممتاز پرورده شده باشید، ولی اگر والد هم‌جنستان چندصد میلیونی در‌آورده، و شما به زور یک زندگی متوسّط جمع کرده‌اید، در خطر هستید که هرگز از حمله‌های احساس حقارت و شرم رها نشوید.
دوم- دوستان و رفقا به کجا رسیده‌­اند؟ ما نسبت به هر کسی که از ما بیشتر دارد احساس کمبود نمی‌کنیم، بلکه فقط نسبت به آنهایی که به نظرمان با ما به یک گروه تعلّق دارند، این حس را داریم؛ یک تعیین کنندۀ مهمّ عزّت نفس گروه دوستان و رفقا است.
منظورمان آنهایی است که با ما درس خوانده­‌اند، کم و بیش هم سن ما هستند، و با ما در یک جای دنیا زندگی می‌کنند. اینها در مقایسه با کلّ جمعیّت بشری، بی­نهایت بیشتر در حس خوشبختی ما مهم‌اند. نهایت بدشانسی و نیازمند همدردی و توجّه خاص است، اگر که گروه دوست و رفقا آدمی تحویل بدهند که شرکتی چند میلیارد دلاری راه بیندازد، و خدا نکند که یکی‌شان رئیس جمهور شود! هر دفعه یکی از هم کلاسی‌ها از ما جلو می‌زند، بخش کوچکی از وجود ما می‌میرد. بنابراین باید حسابی مراقب باشیم که به مدرسه‌های معمولی برویم، و بعد از فارغ‌التحصیلی دعوتنامه‌های جمع شدن هم‌کلاسی های سابق را یکراست به سطل آشغال بیندازیم.
سوم-در کودکی چه نوع عشقی دریافت کرده‌اید؟ خیلی چیزها بستگی دارد به این­که در بچگی چطور عواطفی نصیب شما شده است، به ویژه چه شرط و شروطی برای دریافت محبّت وجود داشته است. بعضی والدینی داشته‌اند که فقط بلد بودند عشقِ مشروط نثار کنند. همه‌اش بستگی به نمره‌ها و کارنامۀ  مدرسه داشته، و این گروه با تلاش بزرگ شده‌اند تا به دستاوردهای بزرگ برسند. ولی آسان نیست همۀ عمر ناامیدانه دویدن، برای خاموش کردنِ آتشِ ویرانگرِ نفرت از خود و تلاش برای تحت تأثیر قرار دادن هر که می‌بینید، با هدف کسب تأییدی که از والدین نگرفته‌اید.
اما دستۀ دیگر خوش اقبال بوده‌اند. آنهایی که از اوّل عشق بی قید و شرط گرفته‌اند، همین که بودند کافی بوده. لازم نبوده زورِ زیادی بزنند، و سرشان را بالای آب نگه دارند. آنها این تضمین را دارند که زمانی ارزش بی حد و حسابی داشته‌اند. اگر زمانه برگردد، مثلاً اخراج بشوند، ناخوشایند خواهد بود ولی لزوماً برایشان فاجعه نیست.
دانستن دربارۀ ریشه‌های عجیب و غریب عزّت نفس حیاتی است، زیرا چه بسا به دنبال هدفی راه می‌افتیم فقط با این عقیده که نهایتاً این پیروزی بالاخره کلید آن حس خوب دربارۀ خودمان را به ما بدهد. ولی انگار حقیقت کمی تاریک‌تر است؛ ممکن است آشکارا در کارتان موفّق باشید، ولی اگر پدرتان یکی از آن گرگها بوده یا رفیق مدرسه‌تان رئیس جمهور شده، یا والدین مخزن روحتان را با عشق بی قید و شرط پر نکرده باشند، زدنِ هیچ هدفی و بردن هیچ مدالی جایگزینش نمی‌شود. پس باید ذهنیّت خود را دربارۀ چالشِ پیشِ رو عوض کنیم. داشتن حس خوب دربارۀ خود، از آن چیزهایی نیست که تنها با دستاوردهای حرفه‌ای یا اقتصادی حاصل شود.
بخش عمده‌اش این است که با خودمان کنار بیاییم، گذشته‌مان را درک کنیم و ساز و کار شرطی شدن را دربارۀ شرم و تحقیری که ممکن است وجود داشته، بفهمیم. گویا عزّت نفس بالا تا حدود زیادی یک موهبت روان‌شناختی است تا اینکه میوۀ هر نوع دستاوردی در دنیای بیرون و در ارتباط با اقتصاد باشد.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
مطالب مرتبط
عظمت و انحطاط عزت نفس-1
اعتماد بنفس در طول تاریخ

2 دیدگاه

  1. ستاره گفت:

    به نظر من تمام رفتارهایمان در بزرگسالی به نوعی با عزت نفس و پذیرش خود در ارتباط است.

  2. مریم گفت:

    دردناکه… یعنی شخص برای بهره مندی از عزت نفس کار زیادی از دستش برنمیاد غیر از پذیرش حقیقت؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!