خواب عواطف هیجانات
آگوست 31, 2022مرگ فانی بودن آتول گوانده
آگوست 31, 2022
واکاوی گذشتهها در حسرت ماشین زمان
این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به یک حسرت همیشگی انسان میپردازد. اینکه ایکاش میشد با ماشین زمان به گذشته بازگردیم.
یک جنبه دردناک بزرگتر شدن این است که آرام آرام میتوانیم ببینیم در مقاطع خاص زندگی چقدر در مورد خودمان اشتباه میکردهایم. و این فقدان خویشتنشناسی چه هزینه سنگینی داشته است.
و چقدر زیبا میشد اگر می توانستیم یک ماشین زمان برای خودمان بسازیم و برگردیم همه اشتباهاتمان را درست کنیم. معتقدیم در هفت سالگی جرات ایستادن در برابر یک بزرگسال را نداشتیم، در نتیجه یکی از والدین ما را لگدکوب کرده است. بزدل بار آمدهایم و هدف حمله آدمهای قلدر قرار گرفتهایم.
به خودمان میگوییم در هفده سالگی ارزش خودم را نمی دانستم در نتیجه نتوانستم دل کسی را که میخواستم بدست بیاورم و زیباترین سالهای زندگیم به تنهایی و نفرت از خود گذشت.
باز میگوییم در سی سالگی نمی فهمیدم سلیقه عشقی ام در اثر تاریخچه خانوادگی شکل گرفته بوده در نتیجه با سر بهوایی وارد ازدواجی شدم که زندگی چندین نفر را ویران کرد.
راه حلهای درست در زندگی وقتی به آن رسیدی آنقدر ساده بنظر میرسند که آدم احساس می کند زندگی به مسخرهاش گرفته شده است. حس می کنیم خیلی دیر فهمیدیم که لازم بوده به خودمان باور داشته باشیم، بر حس خود برتربینی والدین غلبه کنیم، تصویر مخدوشی که از منبع قدرت داریم را درست کنیم، نگران حرف دیگران نباشیم، بر اساس ارزشهای خودمون زندگی کنیم و آزاد باشیم.
اگر فقط میشد آن ماشین زمان نازنین را در کنار خویشتن جوانتر فرود بیاوریم و در گوشش نصیحتهایمان را بگوییم : آنوقت با نصیحت ما آن خویشتن بی تجربه با عزت نفس خانه والدینش را ترک می کرد، به عشقش میرسید و از عذاب روابط نادرست مصون می ماند.
فکر تغییر گذشته با ماشین زمان وسوسه کننده است و تعجبی ندارد اگر موضوع خیالپردازی شبانه شود: اگر آن موقع این چیزها را می دانستم…
اما بی اطلاعی ما از این درسهای زندگی تصادفی نبوده: این نصیحتها همان موقع هم در دسترس بود، ما آماده نبودیم . بی توجهیمان اجتناب ناپذیر بود اتفاقی نبود. اگر در هفده سالگی می گفتند برو روان درمانی، با حالت تدافعی می خندیدیم. می گفتیم یادگیری هوش هیجانی چرت و پرت است. محکم می چسبیدیم به روان رنجوری هایمان.
اگر بفهمیم قدم برداشتن در راه سلامت روان چقدر سخت است، شاید بتوانیم با خودمان مهربانتر باشیم و کمتر حسرت بخوریم. فقط ظاهر قضیه است که ساده است.
ولی اصلاح مرضهای ذهنی هیچچیزش ساده نیست. میشود قاطعانه گفت این پروژه یک عمر است که یک روز برسیم به اینجا که با خودمان از اساس راحت و بی تعارف باشیم، مدام تنمان به لرز نباشد، با شغلمان کنار بیاییم و با یک آدم مهربان و با هوش معمولی زندگی کنیم که دوستمان داشته باشد و ما هم دوستش داشته باشیم.
همه اینها آسان نمود اول اما در عمل چیزی پیچیده تر از این در جهان هستی وجود ندارد.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
مطالب مرتبط: