معیار موفقیت
جولای 4, 2019زیبایی هنر و معماری، سلیقهای یا عینی
جولای 11, 2019
تاریخ پادزهر اخبار
باور عمومی آن است که در روزگار غریبی زندگی میکنیم، اما تاریخ تصویر دیگری پیش چشم ترسیم میکند. رسانهها را اغلب مؤسسات عامالمنفعهای میدانیم که با صدها خبرنگار و امکانات و تجهیزات گرانقیمت هدفی ندارند جز ارائۀ تصویری صادقانه از جهان. اما این تصویر به شدت مخدوش است و در بهترین حالت با منافع مادی هدایت میشود. یکی از شعارهای رسانه چنین است: اگر در خبری خون باشد داغ میشود. این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به مقایسه موضوع اخبار و تاریخ میپردازد.
مثل همیشه وقایع نگرانکنندهای در دنیا در حال رخ دادن است. بدی شرایط را موضوع دیگری پیچیدهتر میکند. چیزی که به آن میگوییم اخبار، کسبوکاری است که فهمیده است با گفتن اینکه شرایط در تعادل است و درست خواهد شد، نمیشود پول درآورد. فلسفۀ اخبار این است که با ترساندن ما پول دربیاورد، و این کار را عالی انجام میدهد. نیاز به یک پادزهر داریم. این را در منبعی میشود پیدا کرد که یادآوری میکند مشکلات خبر جدیدی نیستند، اینکه میشود جان به در برد، و اینکه پیش از این اوضاع دنیا خیلی از این بدتر بوده است. به این پادزهر میگوییم تاریخ.
وقتی شرایط سیاسی به طرز بیسابقهای بدتر شده است، میتوان رفت سراغ مورخ روم باستان سوئتونیوس که در اواخر قرن اول میلادی به دنیا آمد. گایوس سوئتونیوس ترانکوئیلوس مباشر دربار و منشی ارشد امپراتور هادریانوس بود. اولین مورخی بود که سعی کرد تصویر درستی از امپراتوران روم از ژولیوس سزار تا دومیتیان به ما بدهد. قصۀ تکاندهندهای است. کتابش فهرست حیرتانگیزی است از بیخردی، حماقت و جنایتهای نخستین دوازده مردی که بر جهان غرب حاکم شدند. ژولیوس سزار: دزد، دروغگو، خودشیفته و قاتل. کالیگولا: روانپریش و جنایتکار که سوئتونیوس دربارهاش میگوید آدمها را در معادن حبس میکرد یا جلوی حیوانات وحشی میانداخت، یا در قفسهای تنگی حبس میکرد که ناچار بودند در خودشان مچاله شوند، یا به دو نیمشان میکرد. نه برای جرایم سنگین. بلکه چون برنامۀ سیرکی که راه انداخته بود را به اندازۀ کافی تحسین نکرده بودند، یا از نبوغش با احترام کافی یاد نکرده بودند. سوئتونیوس میگوید روش محبوبش در اعدام ایجاد زخمهای کوچک اما بیشمار بود تا اعضای اصلی سالم بمانند. اغلب امر میکرد کاری کنند که آنها مردنشان را حس کنند. بعد از آن نوبت نرون است. دربارهاش میخوانیم که پوست حیوانات را میپوشید، مردها و زنها را میبست و عورتشان را از هم میدرید. شبها در شهر راه میافتاد و غریبهها را به طور تصادفی میکشت و در فاضلاب میانداخت. بعد از آن به ویتِلوس میرسیم که از رذایل اخلاقیاش شکمپرستی و بیرحمی بود. سه تا چهار بار در روز مهمانی میداد و با مصرف مواد قیآور به خوردن ادامه میداد. با تماشای اعدام زندانیها در مقابلش کیف میکرد. نهایتاً دومیتیان است. در اوایل پادشاهیاش هر روز ساعتها به گرفتن مگسها و سوراخ کردنشان با نوک قلم مشغول بود، و با اطرافیانش هم از این مهربانتر نبود.
هرچند سوئتونیوس دربارۀ آدمهای عجیب و غریبی نوشته که همزمان قویترین آدمهای روزگار خود بودند، خواندن کتابش عمیقاً آرامشبخش است. میتوان بعد از اخبار آخرین انتخابات و در تختخواب کتابش را خواند. عجیب است که تجربۀ اطمینانبخشی است، اما دلیلش این است که روایت استقامت است.
سوئتونیوس دربارۀ زلزله، طاعون، جنگ و شورش، توطئه، خیانت، کودتا، تروریسم و کشتارجمعی مینویسد. اگر از این زاویه نگاه کنیم شاید وقایعنگاری جامعهای به نظر بیاید که در آستانۀ فروپاشی است. اما سوئتونیوس قبل از با شکوهترین دستاوردهای روم زندگی میکرد نه بعد از آن. پنجاه سال بعد تحت حاکمیت فیلسوف و امپراتور رواقی مارکوس آئورلیوس روم به این دستاوردها رسید.
فجایعی که سوئتونیوس بازگو میکند، با حرکت بعدی به سمت صلح و رفاه در تضاد نیست. خواندنش این موضوع را آشکار میکند که مشکلات به معنای مرگ جوامع نیستند. در واقع نامعمول نیست که اوضاع بد پیش برود. از این نظر مطالعۀ تاریخ اثر معکوس ورق زدن اخبار روز را دارد. شرایط بسیار بدتر از این بوده و در نهایت ختم به عافیت شده است. فسادِ رفتار مردم رسم معمول روزگار است. تهدیدهای وجودی برای نسل انسان و تمدن همیشه وجود داشته است. منطقی نیست و حتی نوعی خودشیفتگی بیمارگونه است که فکر کنیم حماقت مختص دوران ماست. با خواندن سوئتونیوس ناخودآگاه سراسیمگی کمتر میشود و صبر رواقی بیشتر. این مورخ و به طور کلی تاریخ، تشویقمان میکند به چیزی که الان بیشتر از هر موقع به آن نیاز داریم: نترس بودن، استقامت و انعطاف.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت
4 دیدگاه
? توهم درک رویدادها و تاریخ
https://t.me/bazandenabashim
وارد یک رستوران بسیار معروف و شلوغ می شویم و منتظر می مانیم تا میزی برای پذیرایی آماده شود.
صدای همهمه ای می شنویم ولی ابدا” از گفتگوهای سر هر میز، کلامی متوجه نمی شویم.
سر وصدای قاشق و چنگال ها به گوش می رسد ولی از محتوای غذاهایی که بر سر هر میز در حال میل شدن هستند بی اطلاعیم.
و بوی غذاها چنان در هم آمیخته که غیر از یکی دو مورد مشخص، نمی توانیم بدون حدس و گمان لیست غذاهای رستوران را فهرست کنیم.
بالاخره میزمان آماده می شود و با همراهان سر میز نشسته و به منو نگاه می کنیم بدون آنکه بدانیم در آشپزخانه واقعا” چه خبر است.
صدها نفر هر روز وارد این رستوران می شوند و هرکدام داستان خود را دارند.
دهها نفر مستقیم و غیر مستقیم در گردش این رستوران نقش دارند ولی ما فقط تعداد محدودی از خدمه را می بینیم.
و یک تابلو هشدار می دهد :
” ورود افراد متفرقه به آشپزخانه ممنوع ”
ما رویدادهای جاری را درست به همین شکل درک می کنیم و تاریخ را بسیار بدتر، و در اتاقی تاریک و ناشناخته جستجو می نمائیم.
ما تنها برون دادها را می بینیم و درک ما از رویدادها دچار یک نقصان اساسی است چون ما درون پرده را نمی بینیم و اینکه، این سیستم و افراد درون آن واقعا” چگونه کار می کنند یا چگونه عمل می کرده اند.
ما غذاهای روی میز خودمان را می بینیم، و از آن فضای دید مختصر نیز فقط طعم غذای خودمان را می چشیم و البته تنها تعدادی اندکی از ما سلامت غذای خود را نه بر اساس طعم بلکه بر اساس شاخصه های درست می سنجیم.
لطفا” چند دقیقه ای به سرشت اطلاعات توجه کنید ( مطابق مثال رستوران ):
از میان میلیون ها یا شاید میلیاردها رویداد کوچک و بزرگ، بخش کوچکی در کمند فهم ما می افتد و از آن بخش کوچک ملموس، توجه ما فقط متمرکز بر تار مویی از داده ها است.
همزمان، حافظه ما محدود و فیلتر شده است و تنها اطلاعاتی که دوست داریم به یاد بیاوریم را به یاد می آوریم.
ذهن بشری ما در فهم رویدادها و تاریخ از سه خطا رنج می برد که نسیم نیکولاس طالب آن را مثلث تیرگی می نامد :
1. توهم درک
تقریبا” همه گمان دارند آنچه را که در جهان می گذرد می فهمند، جهانی که پیچیده تر و بختی تر از آن است که در کمند فهم افتد.
2. سوگیری یا خطای پس گویی
ما پس از رخ دادن رویدادها می توانیم وضع را ارزیابی کنیم. اگر چنین نیست، قلم بردارید و وقایع تا یک سال آینده را نگارش کنید. سال آینده از اینکه چقدر پیشگویی هایتان اشتباه بوده اند شگفت زده خواهید شد.
3. خطای دانش اخباری
یا قائل بودن به اعتباری بیش از اندازه برای اخبار و اطلاعات مربوط به رویدادهای جاری و پشت پرده های آن.
پس هیچکس نمی داند که چه خبر است و ما دنیای پیرامون خود را تحریف شده می بینیم.
نه تنها در دانستن، که در ارزش اخبار و اطلاعات نیز جای تردید وجود دارد.
مردم فکر می کنند ( بله واقعا” فکر می کنند ) که از جزئیات رویدادهای جاری آگاهی دارند و آزمندانه روزنامه ها و شبکه های اجتماعی و گزارش های خبری را پیگیری می کنند چنان که گویی قرار است گزارش بعدی پرده از خبری بزرگ بردارد.
همگان دانش نامه ای شده اند از اینکه کدام سیاستمدار با چه کسی دیدار کرد و به او چه گفت و با کدام لحن.
ما به جای توجه به کلیت روند وقایع،
ناخواسته شیفته توجیه و تفسیر و داستان پردازی از رویدادها می شویم و فریفته کسانی که بهتر قصه پردازی می کنند.
و هنگامی که توجه ما به بخش باریکی از یک رویداد متمرکز شد، خطای نابینایی ما در ندیدن آنچه در مقابل دیدگانمان در حال وقوع است رخ خواهد داد.
” مرجع: قوی سیاه اثر نییم نیکولاس طالب ”
برای درک موضوع به ویدئویی ( یک دقیقه و چهل و چهار ثانیه ) که از طریق لینک زیر قابل دسترسی است دقت فرمایید که چگونه توجه و تمرکز بر یک موضوع ما را نسبت به وقوع سایر رویدادهای بزرگتر نابینا می کند.
توضیح اینکه سربازرس به دنبال سرنخی برای یافتن قاتل است و در عرض کمتر از یک دقیقه قاتل را پیدا می کند.
https://youtu.be/BPKN7yXCNWs
نا امید نشوید، کسی نمی تواند همه آن بیست و یک تغییر را درک و تجسم نماید.
مهم این است که هنگام به یادآوردن، انتخاب، استدلال، قضاوت و تصمیم گیری به خطاهای شناختی توجه داشته باشیم که مطمئن هستم نتیجه آن یک تصمیم منطقی تر و عاقلانه تر خواهد بود.
با احترام
دکتر فرشاد اکبری سامانی
https://t.me/bazandenabashim
درود
نظر شما من رو به یاد فیلم “راشامون” انداخت.
درود و سپاس
این ویدئو بسیار خوب بود. همیشه از مطالعه تاریخ لذت بردم و واقعا اصطلاح پادزهر بسیار دقیق انتخاب شده است.
بسیار عالی حرف نداره واقعا لذت میبرم