دوره آموزشی خواب کودکان
دوره جامع آموزشی خواب کودکان
24 ژوئن 2021
بیخوابی اضطراب افسردگی
بیخوابی اضطراب و افسردگی
29 ژوئن 2021
دوره آموزشی خواب کودکان
دوره جامع آموزشی خواب کودکان
24 ژوئن 2021
بیخوابی اضطراب افسردگی
بیخوابی اضطراب و افسردگی
29 ژوئن 2021

دلایل دلزدگی و سردی روابط

دلایل دلزدگی و سردی در روابط

دلایل دلزدگی و سردی روابط

دلزدگی و سردی در روابط زوجین دلایل زیادی می‌تواند داشته باشد، این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به اثر تجمعی رنجش‌های کوچک می‌پردازد.
لینک مطلب در موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وبسایت مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
داستان راهی را که به سرد شدن آتش عشق می انجامد همه می‌شناسند؛ با کلی عاطفه و علاقه نسبت به هم شروع ‌می کنیم. بعد با زمان، احساسها کمرنگ می‌شوند، شروع می کنیم به اولویت دادن به کار. وقتی حرف می زنند  گوشیمان را چک می کنیم. علاقه خاصی نداریم بشنویم روزشان را‌ چگونه گذراندند. یک توضیح محبوب اما سطحی برای این یخ عاطفی وجود دارد؛ اینکه آدم‌ها بطور طبیعی حوصله شان از  هم سر می‌رود.
همانطور که از همه چیزحوصله شان سر می‌رود، گوشی ای که یک روز فوق العاده بنظر می‌آمد، فیلمی که دوست داشتند. در این روایت، سرد شدن نتیجه غیر قابل اجتناب آشنایی است. ولی یک توضیح دیگر وجود دارد که اولش تلخ تر بنظر می‌آید ولی در نهایت امیدوار کننده تر است؛
از دست دادن علاقه نه طبیعی است و نه اجتناب ناپذیر. ملال، پیچیده‌تر و فعال‌تر از اینهاست. ملال وجود دارد چون از شریک زندگیمان  رنجیده‌ایم یا عصبانی هستیم یا از او می‌ترسیم و چون راهی برای تخلیه روانی با آرامش وجود نداشته که به خودمان یا به آن فرد درباره اش بگوییم. بی علاقه شدن اجتناب ناپذیر نیست. علامت زجر عاطفی انکار شده است. یک راه انطباقی است. ما از درون بی حس شده‌ایم. نه اینکه یک ریزه حوصله مان سر رفته باشد. این شاید عجیب بنظر بیاید. هر چه باشد ما این حس را نداریم که همسرمان ما را رنجانده، عصبانی مان کرده یا ما را ترسانده است.
حتی فکرش هم خنده‌دار یا افراطی بنظر می‌آید. همسرمان را هیولا نشان می‌دهد و ما را تو سری خور و ضعیف و هیچ کدام اینها درست نیست ولی خویشتنی که در رابطه عشق ورزی می کند آن خویشتن معمولی بالغ  نیست که در بقیه موضوعات زندگی می‌شناسیم.
شاید ما خیلی هم انعطاف پذیر و باعرضه باشیم ولی خویشتن عشق‌ورز ما موجودی است بشدت آسیب پذیرتر. باید مثل نسخه کوچک‌تر، جوان تر و بی دفاع تر خودمان به او نگاه کنیم که در ذهن ماست و از بچگی ما قوی تر و عاقل تر نیست. بچگی ای که بسیاری از عقاید ما درباره عشق و نیازهایمان در آن دوران شکل گرفته است. این خویشتن آسیب پذیر است که نیازهای ما را هدایت می کند.
حتی اگر ما دو متر قدمان باشد و دو وجب ریش داشته باشیم. خویشتن عشق ورز پوستش نازک است. براحتی و بشدت می‌رنجد، و می ترسد. عمیقا زخم برمی‌دارد اگر وقتی دارد قصه ساندویچ ظهرش را تعریف می کند، حرفش را قطع کنی. اگر  از او درباره کبودی دیروز بازو پرس و جو نکنی. اگر کتاب خواندن را به بغل ترجیح بدهی. اگر درباره کانال تلویزیون راحت با او  کنار نیایی.
البته اینها با استاندارد معمول بزرگسالی، رنجیدگی های کوچکی‌اند. ولی انسان با قوانین بزرگسالی عشق ورزی نمی کند. این تیرهای کوچولو به اندازه کافی تیز هستند که خویشتن عشق ورز را تا عمق عواطف زخمی کنند. در حالت ایدئال خویشتن نابالغ می‌گوید چی شده؟ با دقت توضیح می‌دهد که رنجیده و به استیصال رسیده است. در حالت ایدئال لحن بیانش حساب شده غیر تدافعی و خوشایند خواهد بود. ولی در عمل بیشتر موقع‌ها ساکت می ماند.
باید سکوتش را بخشید چون درست نمی داند چه مشکلی پیش آمده است. فقط می‌داند که دارد درد می‌کشد. و به طور غریزی خودش را عقب می‌کشد تا از خودش محافظت کند که نتیجه اش می‌شود رفتاری که ظاهرا خیلی سرد است. اگر خویشتن بزرگسال بخواهد غم های خویشتن عشق ورز  را بزبان بیاورد نتیجه نچسب و عجیب و غریب از آب درمی‌آید، به همین خاطر ساکت می ماند. آدم تحقیر می‌شود اگر بخواهد مثلا بگوید: «وقتی جزییات استراحت موقع ناهارم را تعریف کردم هیچ علاقه ای نشان ندادی».
یا بگوید: «۴۵ سالم است ولی هیچ سهمی از کنترل تلویزیون ندارم». اینها واقعا برای یک آدم بالغ مسائل کوچکی هستند. ولی بخشهایی از ما که در عشق در معرض آسیب قرار می گیرند از قوانین معمول بزرگسالی تبعیت نمی کنند. نتیجه این می‌شود که خویشتن عشق ورز، خشک و پژمرده می‌شود. دلش سکس نمی‌خواهد، تحریک پذیر می‌شود و کنایه می‌زند ولی خودش هم نمی‌داند چرا اینجوری شده. بازی در نمی‌آورد، گیج شده. برای یادگیری انطباق، نیاز داریم به آگاهی نسبت به این ساز و کار حساسیت و رنجیدن و بخشش دو جانبه  .
و نیاز به به تعهدی داریم برای رمزگشایی وقتی که بی تفاوتی و کناره جویی در رابطه بوجود آمده است. باید محیطی ایجاد کنیم که در شرایط امن زخمهایی که عشق را نابود می کنند به سطح بیایند. بدون اینکه طرف مقابل آنها را تحت عنوان بچه گانه بودن یا خیالی بودن مثل همیشه نادیده بگیرد. حساسیت خویشتن عشق ورز احمقانه است اگر که با استانداردهای زمخت بقیه قسمتهای زندگی سنجیده شود.
ولی این استاندارد بقیه زندگی نیست وقتی سرد می‌شویم شاید علاقه به شریک زندگی را از دست نداده باشیم فقط نیاز به فرصتی داریم تا در نظر بگیریم که در سکوت رنجیده خاطر و خشمگین شده‌ایم. باید به محیط امنی دسترسی داشته باشیم که در آن احساسات شکننده اما مهم را بشود به سطح آورد و برون ریزی کرد بدون خطر تحقیر.
ترجمه: دکتر ایمان فانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!