هوشیاری برتر بدون توسل به رمز و راز
این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن، هوشیاری برتر یا خودآگاهی متعالی را از دید نوروساینس و علوم اعصاب بررسی میکند.
اصطلاح خودآگاهی متعالی یا هوشیاری برتر را اغلب آدمهای متمایل به معنویت بکار می برند تا حالات ذهنی مهمی را توصیف کنند که رسیدن به آنها سخت است.
فرزانگان هندو، راهبان مسیحی و مرتاضان بودایی، همه از رسیدن لحظات خودآگاهی برتر حرف می زنند که با مراقبه، دعا، روزه گرفتن یا زیارت میشود به آن رسید. متاسفانه روشی که این انسانهای معنوی با آن حالات ذهنی هوشیاری برتر را توصیف می کنند، جوری است که باعث میشود آدمای سکولار و غیرمذهبی جبهه بگیرند. کل موضوع ممکن است بنظر این اشخاص بطرز دیوانه کننده ای مبهم، آبکی، سست و سانتیمانتال و آزار دهنده باشد. این مرشدان معنوی منظورشان از خودآگاهی متعالی چیست؟
میشود همدلی کرد با کسانی که ذاتا علاقه ای به رمز و راز و مسائل غیر قابل توضیح ندارند. با این وجود اندیشه خودآگاهی متعالی یا هوشیاری برتر ایده جالبی است که ذاتا هیچ ربطی به معنویت ندارد و میشود با واژگان عقلانی و سکولار تعریف و تبیینش کرد. قضیه را میشود اینطور دید؛
ما انسانها بیشتر زندگی مان را در سطوح پایین تر خودآگاهی می گذرانیم، در این حالت دغدغه مان خودمان، بقا و موفقیتمان به معنای محدود کلمه است. زندگی معمولی به دیدگاهای عملگرا، فاقد درون نگری و حق بجانب پاداش میدهد و اینها ویژگی های سطوح پایین هوشیاریاند. دانشمندان عصب شناسی از بخشهای عمقی مغز و ذهن خزنده سان حرف می زنند و به ما میگویند تحت تاثیر این قسمت مغز ما جواب یک ضربه را با دو تا ضربه میدهیم، دیگران را سرزنش و سرکوب می کنیم و از زیر جواب دادن به سوالات ظاهرا نامربوط شانه خالی می کنیم، تداعی آزاد انجام نمیدهیم و می چسبیم به تصویر خودستایانه از خومان و اهدافمان.
ولی، در لحظات کمیابی از زندگی وقتی چیزی ما را تهدید نمی کند و مطالبهای از ما وجود ندارد شاید دیروقت شب یا صبح زود، وقتی جسممان راحت است و هیجانات آرام گرفتهاند، این بخت را داریم که به خودآگاهی در سطوح بالاتر دسترسی پیدا کنیم چیزی که عصب شناسها به آن میگویند نئوکورتکس که مقر تصورات، همدلی و قضاوت بی طرفانه است کمی از خودخواهی مان دست برمیداریم و به دیدگاهی جهانی تر و کمتر سوگیرانه میرسیم و کمی از اضطراب و توجیه خودمان و غرور شکننده مان دست برمیداریم.
در این حالت ذهن از منافع شخصی و خواهش هایش فراتر میرود. در مورد دیگران به روشهای خلاقانه تر فکر می کنیم و کمتر انتقاد و حمله می کنیم . آزاد میشویم تا ببینیم چه فشارهایی رفتارشان و ذهن ساده شان را هدایت می کند و معمولا نمی توانند درباره اش با ما حرف بزنند. حالا می بینیم که کج خلقی و خباثتشان علایم زخمهاست نه نشان شر.
این یک تکامل تدریجی حیرت انگیز است که موجود زنده به این توانایی برسد که رفتار دیگران را از روی تنش محیطی توضیح بدهد نه از روی اثری که روی خودش میگذارد. درک می کنیم که پاسخ مناسب به مسایل بشری ترس، تمسخر یا تهاجم نیست. بلکه هر وقت از ما بربیاید، عشق پاسخ بهتری است. در چنین لحظاتی دنیا جای متفاوتی بنظر میآید؛ یک محنت گاه و یک جولانگاه تلاش برای مقاصد اشتباه. پر از آدمهایی که تلاش میکنند دیگران صدایشان را بشنوند و گریبان هم را میگیرند ولی همزمان جایی پر از عواطف زیبا و آرزوها و یک تسلیم و آسیب پذیری باشکوه است. پاسخ شایسته، همدلی جهانی و مهربانی است. در این لحظه ها، زندگی شخصی فرد کمتر قیمتی بنظر میآید. آدم می تواند با آرامش به روزی فکر کند که دیگر وجود نداشته باشد. منافع شخصی کنار میروند و انسان در خیال با پدیده های گذرا و عناصر طبیعت یکی میشود.
درختان، باد، شب پره ها، یا موجهایی که سر به ساحل می کوبند. از این منظر: جایگاه اجتماعی هیچ نیست، دارایی اهمیتی ندارد و غمها فوریتشان را از دست میدهند.
اگر کسی ما را در چنین لحظات و شرایطی ببیند از این تغییر حیرت می کند. از سخاوت و همدلی که تازه بهش رسیدیم. حالات خودآگاهی متعالی متاسفانه زیاد طول نمیکشند. نباید فکر کنیم که می تونیم علی الدوام در این حال باشیم. چون این حالتها خیلی با وظایف عملی زندگی که باید به آنها برسیم همخوانی ندارند.
ولی وقتی چنین لحظاتی فرا میرسند باید بیشترین استفاده را از آنها بکنیم و از آن بینشها برای وقتهایی که خیلی نیاز داریم، بهره ببریم. خودآگاهی برتر، یک پیروزی بزرگ تکاملی است بر ذهن بدوی که نمیتواند این امکانات را ببیند. در بهترین حالت باید بیشتر حواسمان به منافع این ذهن برتر باشد و تلاش کنیم تجربه ما در اقیانوس زندگی کمتر اتفاقی باشد و لزوما هم با حجاب رمز و راز پوشیده نشده باشد.
2 دیدگاه
چه جوری میشه که شما اینقدر خوبین 🙂
عاااالی عالی، ممنونم