عزت نفس عشق بی قید و شرط
آوریل 27, 2022معرفی کتاب اول سود
می 9, 2022
نفع شخصی و تراژدی داراییهای مشترک
این ویدیو به دیدگاههای اقتصاددان ویلیام فورستر لوید و بومشناسی بنام گرت هاردین درباره تعارض نفع شخصی و جمعی و پدیده تراژدی دارایی های مشترک میپردازد.
بعنوان یک تجربه فکری، بیایید فرض کنیم شما در یک روستا زندگی میکنید و برای غذا وابستهاید به یک برکه نزدیک. سه روستایی دیگر با شما در این برکه شریکاند. در شروع ۱۲ تا ماهی در این برکه داریم و ماهیها تولید مثل میکنند. به ازای هر دو تا ماهی هر روز یک بچه ماهی خواهیم داشت. در نتیجه برای به حداکثر رساندن منابع غذاییتان، روزی چند تا ماهی میتوانید بگیرید؟
چند لحظه درباره اش فکر کنید. با فرض اینکه ماهی ها بلافاصله به اندازه بالغ برسند و در ابتدا برکه ۱۲ تا ماهی داشته باشد و صرفنظر از جنس ماهی صید شده، پاسخ یک ماهی در روز است. و نه فقط برای شما! بهترین راه به حداکثر رساندن منابع غذایی روستاییها این است که هر ماهی گیر روزی فقط یه ماهی بگیرد. حساب و کتابش اینطوری در میآید:
در پایان روز اول ۸ تا ماهی میماند. هر دو تا ماهی یک بچه ماهی میگذارند و روز بعد دوباره برکه به همان تعداد اولیه ماهی خواهد داشت. اگر هر کس بیش از یک ماهی بگیرد، تعداد جفت ماهی کم میشود و جمعیت ماهی به حالت اول بر نمیگردد. نهایتا ماهی در برکه نمی ماند و همه روستایی ها از گرسنگی میمیرند. این برکه یه مثال ساده است از مشکلی که به « تراژدی دارایی های مشترک » معروف است. این پدیده اولین بار در مقالهای از اقتصاددانی بنام ویلیام فورستر لوید در ۱۸۳۳ توصیف شد و موضوع چرای بیرویه گاوها در چراگاههای مشترک روستاها بود.
بیش از صد سال بعد بوم شناسی بنام گرت هاردین این مفهوم را دوباره زنده کرد تا بگوید چه اتفاقی می افتد وقتی افراد زیادی در مقدار محدودی از منابع سهیم هستند مثلا مراتع، مناطق صید ماهی، فضای زندگی یا حتی هوای پاک. هاردین گفت این موقعیتها نفع شخصی کوتاه مدت را در مقابل نفع عمومی به تصویر میکشند و عاقبت خوشی برای هیچ کس ندارند. چون به چرای بی رویه، صید بی رویه، آلودگی منابع و سایر مشکلات اجتماعی و زیست محیطی منتهی میشوند. ویژگی اصلی تراژدی دارایی های مشترک این است که به فرد این فرصت را میدهد که خودش سود ببرد و همزمان تبعات منفی را بین بقیه تقسیم کند.
برای درک موضوع برگردیم به همان برکه: هر ماهیگیر انگیزه دارد که هر چند تا میتواند ماهی بگیرد ولی ضرر کم شدن ماهی ها در تمام روستا تقسیم میشود. ماهیگیر اضطراب میگیرد که به همسایه ها ببازد، و نتیجه میگیرد نفع شخصی اش در این است که یکی یا دو تا یا سه تا ماهی بیشتر بگیرد. متاسفانه بقیه ماهیگیرها هم همین نتیجه را میگیرند و تراژدی اینجاست. بهینه کردن شرایط برای فرد در کوتاه مدت به نفع هیچ کس در دراز مدت نیست. این یک مثال ساده شده بود ولی تراژدی داراییهای مشترک در سیستمهای پیچیده زندگی واقعی نقش بازی میکند.
استفاده بیش از حد از آنتیبیوتیک باعث شده در کوتاه مدت تولید گوشت دام زیاد شود و بیماریهای شایع درمان شوند ولی همزمان باکتریهای مقاوم به درمان رو بوجود آورده که کل جمعیت را تهدید می کنند. نیروگاههای برق ذغال سنگی الکتریسته ارزان برای مشتریها تولید میکنند و به صاحبانشان سود میرسانند، این منافع موضعی در کوتاه مدت خوباند. ولی آلودگی استخراج و سوزاندن ذغال سنگ در تمام جو کره زمین پخش میشود. مثالها بسیارند: آشغال ریختن، کمبود آب ، جنگلزدایی، ترافیک، حتی خرید بطریهای آب معدنی.
ولی تمدن بشری ثابت کرده شاید قادر به انجام یک کار قابل اعتنا باشد، ما قراردادهای اجتماعی می بندیم، با جامعه به توافق میرسیم، دولت تشکیل میدهیم و قانون تصویب میکنیم. همه اینها برای این است که جمع را از تکانه ها و هوسهای فردیمان نجات دهیم. کار راحتی نیست و تقریبا قطعی است که در همه موارد نتیجه نمیدهد.
ولی در بهترین حالت انسانها نشان دادهاند که می توانند این مشکلات را حل کنند و می توانیم به حل مشکلات ادامه دهیم اگر که درس بوم شناسی بنام هاردین یادمان باشد: در مسایلی که شامل پدیده تراژدی دارایی های مشترک شود، نفع شخصی در این است که نفع جمع را در نظر بگیریم.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
منبع: کانال یوتیوب Ted-Ed
مطالب مرتبط