انسان مرکز نمایش نیست
انسان مرکز نمایش نیست
مارس 25, 2020
اندیشه هایی به وقت طوفان مدرسه زندگی آلن دوباتن
اندیشه هایی به وقت طوفان
مارس 31, 2020
انسان مرکز نمایش نیست
انسان مرکز نمایش نیست
مارس 25, 2020
اندیشه هایی به وقت طوفان مدرسه زندگی آلن دوباتن
اندیشه هایی به وقت طوفان
مارس 31, 2020

مکتب ذن و سبک ادبی هایکو

این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به سرگذشت ماتسو باشو، شاعر بودایی ژاپنی و پیرو مکتب ذن و اندیشه وابی سابی می پردازد و اینکه سبک شعر رهایی بخش هایکو چگونه انسان را عمیقا تحت تاثیر قرار می دهد.
لینک مطلب در موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وبسایت مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE

در غرب ما یک حس کلی داریم از اینکه شعر برای روحمان مفید است، ما را حساس تر و خردمندتر می کند ولی الزاما نمی دانیم  شعر چه جوری قرار است این کارها را به انجام برساند. شعر جایگاه عملی خودش را در زندگی‌هایمان پیدا نکرده است. ولی در شرق بعضی شعرا مثل راهب بودایی قرن ۱۷ ماتسو باشو دقیقا می دانستند شعر باید چه جور اثری ایجاد کند.
شعر یک رسانه است برای رساندن ما به خرد و آرامش، به آن معنی که در مکتب بودایی ذن تعریف می‌شود. باشو در ۱۶۴۴ در استان ایگا در ژاپن به دنیا آمد. در بچگی خدمتکار مرد اشرافی‌ای بنام یوشیتادا شد. او  یادش داد که به سبک هایکو شعر بگوید. به طور سنتی هایکو سه بخش است: دو تصویر ذهنی و یک سطر پایانی که ارتباط بین تصاویر است؛
برکه‌ای کهن
غوکی، می جهد
صدای آب
این مشهورترین هایکو در ادبیات ژاپن است. خود ماتسو باشو اسمش را گذاشت، برکه‌ای کهن. بطرز گول زننده‌ای ساده است ولی اگر  سخاوت ذهن داشته باشید عجیب زیباست. وقتی یوشیتادا مرد، باشو خانه را ترک کرد، سالها سرگشته بود، بعدش به شهر ایدو رفت و آنجا آثارش بطور گسترده منتشر شد. ولی باشو رفته رفته سودایی شد و دنبال یار و همدم نبود. تا زمان مرگش در ۱۶۹۴ یا پیاده در سفرهای دراز بود یا در یک کلبه در حومه شهر زندگی می کرد. باشو یک شاعر استثنایی بود که دنبال اندیشه مدرن هنر برای هنر نبود. در عوض امیدوار بود خواننده‌هایش به حال و هوای ذهنی ای وارد بشوند که در مکتب بودایی ذن به آن بها می‌دهند.
شعرش بازتاب دو آرمان مهم در ذن است: وابی و سابی. وابی یعنی: یافتن رضایت در سادگی و قناعت و سابی یعنی: قدر شناسی از چیزهایی که به کمال نرسیده‌اند و عیب و نقص دارند. طبیعت بیش از هر چیزی گهواره اندیشه وابی سابی بوده است. تعجبی ندارد که بیشترین موضوع شعرای باشو طبیعت است. منظره بهار را در نظر بگیرید که چیزی از ملک جهان طلب نمی‌کند و سازش با بزرگداشت روزمرگی کوک شده است؛
اولین غنچه گیلاس
جوانه می زند
در کنار شکوفه‌های هلو
شعرهای باشو از نظر سادگی مضمون آدم را شوکه می کنند. نه تحلیل سیاسی دارد نه مثلث عشقی، نه مسائل خانوادگی هدف این است که خواننده‌ها یادشان بیاید که باید بتوانند تنها بمانند و با خودشان معاشرت کنند. با لحظه‌ها عشق کنند و سازشان با ساده‌ترین هدیه‌های زندگی کوک بشود. مثل تغییر فصل‌ها،صدای خنده همسایه آن طرف خیابان، اتفاقات غیر مترقبه روزانه. مثلا این شعر ناب را در نظر بگیرید:
بنفشه‌ها
چه گنجی!!
در کوره راه کوه
باشو از صحنه ها استفاده می کند تا به خواننده بگوید، گلها، آب و هوا، و سایر عناصر مثل زندگی خودمان هستند، زمان، گذار منظره ها و حالی به حالی شدن آب و هوا را باید اشارتی به مرگ خودمان در نظر بگیریم. گذرا بودن عمر گاهی دل آدم را می‌شکند ولی همین است که لحظه را قیمتی می کند.
گلبرگهای رز رد
صدای رعد
و یک آبشار
باشو غیر از نوشتن نقاشی هم می کرد و خیلی از آثارش هنوز موجود است: معمولا یک طرح و یک هایکو کنار هم.  نقاشی ای برای هایکوی رز زرد‌کشیده است. در ادبیات باشو به دنبال مفهومی بنام کارومی بود: یعنی سبکبالی؛ می‌خواست شعرش آنقدر ساده باشد که انگار بچه ها نوشته‌اند.
از تظاهر و جزییات و پیچیدگی بدش می‌آمد. به شاگردانش می گفت بنظرم شعر خوب آن است که سبک شعر و پیوستگی دو جزئش  مثل یک جویبار زلال کم عمق با بستری از شن و ماسه باشد. هدف نهایی این سبکبالی این است که خواننده از کشیدن بار نفس، عادات حقیرش و شرایط فردیش فرار کند تا با دنیای فراتر از خودش به وحدت برسد.
باور داشت در بهترین حالت شعر کاری می کند که فرد با طبیعت یکی شود. می‌شود با کلام، برگی شد یا برکه‌ای ، یا ستاره‌ای و به روشنی ذهن رسید. موگا: از خود بیخود شدن. می‌شود این مفهوم را راهی در نظر گرفت برای سکنی گزیدن در دل مضمون. حتی مضمون غیر شاعرانه‌ای مثل یک ماهی مرده:
بازار ماهی فروشان
لبهای سردِ، خورشید‌ماهیِ
نمک سود
در دنیای پروفایل‌های شبکه‌های اجتماعی و رزومه‌های حرفه‌ای شاید فرار از فردیت عجیب بنظر بیاید. هر چه باشد ما  بخودمان می‌رسیم که به چشم دنیا بیاییم. باشو یادمان می‌آورد که موگا و خود فراموشی،‌ ارزش دارد چون از ضربه های بی وقفه خواهشها و نواقص زندگی انسانی رهایمان می کند. باشو این نواقص را می شناخت. از سوختن خانه‌اش و مرگ مادرش مدتها سودا زده بود. گاهی هم بی هیچ دلیلی. گاهی حس دیدار دوستانش را نداشت. زمانی طولانی در کوره‌ راههای روستایی ژاپن در سفر بود و چیزی جز نوشت افزار همراه نداشت. شبهای نه چندان دلفریب زیادی را به صبح آورد:
نیش کک و شپش
همه شب بیدار و اسبی
که بیخ گوشم می شاشد.
ولی موگا، رهاییِ باشو بود و می تواند رهایی ما باشد از استبداد لحظات غمبار و شرایط فردی. این شعرها فقط بخاطر قشنگی شان ارزنده نیستند. ارزش دارند چون میانجی ای هستند که به مهم‌ترین حالات روح راه می‌برند. شعرش مدام دعوتمان می‌کند، چیزی که داریم را قدر بدانیم و اینکه مشکلات شخصی مان چقدر ناچیز و حقیرند در طرح کلان جهان. به نویسنده و خواننده یادآوری می کنند که رضایت یعنی از سادگی، خوشی بیرون بکشیم و اگر شده یک دم از استبداد کسی که هستیم، آزاد شویم.
ترجمه: ایمان فانی

مجموعه شعر ضد نور (دو ساعت شعر، هایکو و موسیقی با صدای ایمان فانی) بصورت نسخه صوتی منتشر شده است. برای دریافت فایل این مجموعه در تلگرام، به این آیدی پیغام دهید:
t.me/buy_the_book

مطالب مرتبط:

جایگاه کرم شب‌تاب در فلسفه ذن

کینزوگی فلسفه مرمت زندگی‌های شکسته

نمونه شعرهای مجموعه ضدنور

فلسفه ذن و مراسم چای ژاپنی

1 دیدگاه

  1. عالی بود . ممنون .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!