اهمیت تنوع زیستی در ثبات اکوسیستم
فوریه 22, 2022وبینار نوروساینس خنده و کمدی از رواندرمانی تا تبلیغات
فوریه 23, 2022
مساله گونه های مهاجم
این ویدیو به تعریف گونههای مهاجم میپردازد. اینکه چطور بوجود میآیند، چرا خطرناکاند و در پایان یک سوال تامل برانگیز میپرسد.
درختان تاک عظیمی که قسمتهای جنوبی ایالات متحده را پوشاندهاند. تا بیش از سی متر بالا میروند. درختان دیگر را خشک و ریشهکن میکنند و ساختمانها را میبلعند. مار خوش اشتهایی که میتواند تمساح قورت بدهد. جمعیت خرگوشهایی که همه چیز را میخورند تا قحطی بیاید. اینها فیلم ترسناک نیستند، حقیقت دارند. اما چرا در طبیعت میتواند چنین شرایطی پیش بیاید؟
هر سه مورد نمونههایی از گونههای مهاجم هستند. موجودات زندۀ مخربی که دلیل تخریبشان مکانشان است نه ماهیتشان. مثلاً درخت تاک کودزو، مظلوم و بیسروصدا در زیستگاه طبیعیاش در آسیای شرقی زندگی میکرد. حشرات مختلف میخوردندش و در زمستانهای سرد میخشکید. ولی بخت و اقبالش وقتی عوض شد که برای تزیین ایوان خانهها و غذای گاوها به جنوب شرق ایالات متحده آورده شد. دولت حتی برای کاشتش سوبسید داد تا از فرسایش خاک جلوگیری شود. با دشتهای آفتابی، آب و هوای ملایم و فقدان آفت طبیعی، این تاک رشد مهارناپذیری کرد تا جایی که معروف شد به گیاهی که جنوب را بلعید.
در همین اثنا در نیزارهای فلوریدا به نظر میآید مار پیتون برمهای که به عنوان حیوان خانگی نگهداری میشد، در رفت و علت کاهش جمعیت حیوانات است. اینها در رقابت با شکارچیهای بزرگ مثل تمساح و پلنگ موفقترند و منابع غذایی شکارچیها را خیلی کم کردهاند. این مارهای بومی آسیا در آنجا مشکل نیستند چون بیماریها، انگلها و شکارچیها به کنترل جمعیتشان کمک میکنند و در استرالیا خرگوش اروپایی آنقدر گیاه میخورد که منابع غذایی خودش و گیاهخواران دیگر را ناپدید میکند.
زمان زیادی نیست که به استرالیا آمدهاند. عمداً آورده شدهاند چون یک کسی کیف میکرد خرگوش شکار کند. مثل مار پیتون برمهای عوامل مختلف در زیستگاه طبیعیشان تعداد خرگوشها را کنترل میکرد. ولی در استرالیا شکارچی کم بود و هوا برای تولید مثل در تمام طول سال عالی بود و اجازه داد انفجار جمعیت رخ بدهد.
حالا چرا این اتفاق مرتب میافتد؟ بیشتر اکوسیستمهای کرۀ زمین حاصل میلیونها سال تکامل موازی و همزمان گونههاست. حیوانات با محیط و با هم تطابق پیدا میکنند تا یک تعادل باثبات شکل بگیرد. اکوسیستمهای سالم این تعادل را با فاکتورهای محدودکننده حفظ میکنند. شرایط محیطی که حجم جمعیت یا گسترۀ یک گونه را محدود میکند. چیزهایی مثل جغرافیا، اقلیم، دسترسی به غذا، بود و نبود شکارچیها. مثلاً رشد گیاهی به میزان آفتاب و مواد غذایی خاک مربوط است، مقدار گیاهان خوراکی جمعیت گیاهخواران را کنترل میکند که به نوبۀ خود گوشتخواران را تحت تأثیر قرار میدهد و جمعیت سالم شکارچی نمیگذارد گیاهخوارها زیاد شوند و گیاهان را منقرض کنند. ولی تغییرات کوچک در یک عامل میتواند تعادل را به هم بزند و وارد شدن ناگهانی موجودات غیربومی تغییر بزرگی است.
گونهای که در زیستگاه متفاوتی تکامل پیدا کرده به فاکتورهای محدودکنندۀ متفاوت، شکارچیهای متفاوت، منابع انرژی متفاوت و اقلیم متفاوت حساس است. اگر فاکتورهای محدودکننده در این محیط جدید رشد تازهوارد را محدود نکند، تازهوارد تکثیر میشود و موجودات بومی را در رقابت برای منابع شکست میدهد و کل اکوسیستم را مختل میکند. گاهی گونهها با عوامل طبیعی وارد زیستگاه جدید میشوند، مثلاً طوفان، جریانهای اقیانوسی یا تغییر اقلیم. ولی عمدۀ گونههای مهاجم توسط انسانها وارد محیط جدید میشوند. این اغلب عمدی نیست. مثلاً صدفِ گورخری تصادفاً با کشتیهای تجاری به دریاچۀ ایری آورده شد. اما جابجایی انسان در کرۀ زمین با آوردنِ عمدی گیاهان و حیوانات همراه بوده و عواقبش به ندرت در نظر گرفته شده است. حالا که داریم بیشتر دربارۀ اثرات گونههای مهاجم بر اکوسیستمها یاد میگیریم، دولتهای زیادی به شدت واردات گیاهان و حیوانات را زیر نظر دارند و واردات برخی ارگانیسمها را ممنوع میکنند. آیا ممکن است آن گونهای که بیشترین اثر زیستمحیطی را دارد همان نخستیای باشد که ریشهاش آفریقاست و بیشتر دنیا را پُر کرده؟ آیا انسان یک گونۀ مهاجم است؟
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت
منبع: کانال یوتیوب Ted-Ed
مطالب مرتبط: