حقشناسی بخاطر داشتههای کوچک زندگی
دسامبر 17, 2018چگونه زخمهای دوران کودکی را درمان کنیم؟
دسامبر 18, 2018
مرگ عزیزان و واکنش سوگ
مرگ عزیزان یکی از رنجآورترین تجربیات زندگی است. این ویدیو به اندیشههایی تسلیبخش در این رابطه و واکنش سوگ و نحوه برخورد با آن میپردازد.
کسی که خیلی دوستش داشتیم، درگذشته است. اینها چیزهایی است که موقع اشک ریختن میتوان به آنها فکر کرد تا این درد کمتر شود:
اوّل- لازم نیست فراموشش کنیم و رد شویم. اغلب تحت فشاریم که «قبول کن. فراموش کن و زندگی را ادامه بده!» ولی ما هرگز این فقدان را به سادگی فراموش نمیکنیم. یا به معنیِ سادهانگارانه، خوب نمیشویم. و لازم هم نیست این اتّفاق بیفتد. عمقِ غم ما، بهایی است که برای بزرگی عشقمان میپردازیم.
دوم- اشکالی ندارد حسی دوگانه داشته باشیم. شاید تحت فشاریم برای اینکه خوبیهایش را بگوییم و بیش از همه، میخواهیم ابراز عشق و احترام کنیم، ولی میتوان بدون عذاب وجدان اعتراف کرد که مردهها با زندهها فرقی ندارند. آنها هم مثل ما عیب و ایرادهای جالبی داشتهاند و به شکل حیرتآوری پیچیده بودهاند. رابطۀ ما با متوفّی جنبههای مبهم داشته، البتّه که داشته؛ ناامیدی و استیصال، سوءتفاهمهایی که نشده درستشان کنیم. دلخوری و اضطراب و امیدهایی که نزدیک بوده محقّق شوند و نشدند. رابطۀ ما با آنها اینطور بوده چون این ماهیتِ همۀ دوستداشتنهای انسانی است. این انکارِ عشق نیست، چون در عشق صمیمیّت هست و صمیمیّت همیشه پیچیده است. حس دوگانه، متضادّ عشق نیست، بلکه نتیجه عمیقترین نوع عشق است.
سوم- عشق ما به آنها خوب و کافی بوده است. شاید حس کنیم همیشه دوستشان نداشتهایم، دستکم آنقدر که الان آرزویش را داریم؛ کارهایی بوده که نکردهایم یا نباید میکردیم، چیزهایی که میخواستیم عوض شوند. نباید نگران باشیم؛ بیشتر چیزهایی که میخواستیم بگوییم غیرمستقیم راهشان را به وجود آنها پیدا کردهاند. لازم نبوده حتماً در لحظههای مهم به زبان بیایند. آنها میدانستند یا حدس میزدند. آنها هم همه چیز را نگفتهاند. روابط انسانی همیشه همینطور است. لازم نیست همه چیز گفته شود، چون ذهن ما کارش را انجام میدهد. آنها فهمیدهاند که عشق وجود داشته، شاهدش هم اینکه الان داریم به آنها فکر میکنیم.
چهارم-مردهها نمیمیرند. حرفی دربارۀ جاودانگی: مردن آن زمان نیست که جسمِ افراد دیگر نباشد. موقعی است که آخرین نفری که زندگیاش تحت تأثیر آنها بوده، از دنیا برود. بر این اساس، آنها هنوز خیلی وقت برای زندگی کردن دارند؛ برای اینکه در ما به حیات ادامه میدهند. گفتگوی ما و آنها همچنان در ذهن ما ادامه دارد. در خیلی از وقایعی که هنوز رخ ندادهاند، با ما خواهند بود. در خیلی از دوراهیها و خوشیها و غمهایی که هنوز نیامدهاند.
پنجم- آنها در آرامشاند. محبّت ما میتواند کارهای عجیبی بکند. ممکن است این ترس را ایجاد کند که کسی که از دستش دادهایم رها شده یا در رنج است، تنها مانده و دارد غصّه میخورد. اینکه ما ناامیدشان کردهایم، یا دیگر مواظبشان نیستیم. نباید نگران باشیم. آنها غمگین نیستند. کاملاً در آرامشاند. به ما نیاز ندارند. ما را سرزنش نمیکنند. از ما عصبانی نیستند. نمیتوانیم ناامید و اذیّتشان کنیم. از ما دلخور نیستند که چرا زندهایم. شاید مردن ترسناک باشد، ولی مرده بودن ترسناک نیست. آنها واقعاً در آرامش هستند.
ششم-آنها همیشه با ما میمانند. ما هیچوقت فراموششان نمیکنیم، نه فردا و نه روزهای بعد. این سنگدلی و حقنشناسی نیست. این با ارزشهای مشترکمان سازگار است. میشود زنده بود و در عینحال به همۀ خواستههایشان دربارۀ خودمان وفادار ماند. تحمّل کردن و دوباره عاشق شدن خیانت به عشق نیست. عشق، خوبیِ طرف مقابل را میخواهد. عشق همیشه عشقِ بیشتر میخواهد. آنها بقیۀ عمر همراه ما خواهند بود. هیچکس نمیتواند ما را از آنها جدا کند. دلمان خیلی برایشان تنگ شده، ولی آنها هنوز اینجا هستند، با ما، درون ما.
ترجمه: دکتر ایمان فانی