درونگرایی و گوشهگیری
دسامبر 16, 2018
مردم درباره شما چه فکری میکنند؟ شهرت، شکست و رسوایی
این ویدیوی مدرسه زندگی آلن دوباتن به داستان سقوط ایکاروس میپردازد و درباره شهرت، شکست و رسوایی صحبت میکند.
منظرۀ سقوط ایکاروس تابلوی بزرگی است از دهۀ 1560 که در بزرگترین موزۀ بلژیک، موزۀ هنرهای زیبا نصب شده است. این احتمالاً کپی دقیقی است از اصل یک نقاشی گمشده اثر یک هنرمند فلاندری، پیتر برویگلِ پدر. نقاشی ظاهراً یک صحنۀ روستایی را نشان میدهد. کشتیها بادبان کشیدهاند، چوپانی دارد به گلهاش میرسد، شهرهای پسزمینه پررونق و منظم به نظر میآیند. ولی در گوشۀ پایین سمت راست بوم، بیهیچ جلب توجه و اعتنایی یک فاجعه در حال وقوع است. ایکاروسِ بیپروا، قهرمان کلاسیک اسطورهها، واپسین پردۀ یکی از مشهورترین تراژدیهای هوانوردی دنیای باستان را زندگی میکند. ایکاروس جوان با پدرش ددالوس بالهایی از موم و پر درست کرده بودند. ددالوس به پسرش هشدار داده است که زیاد به خورشید نزدیک نشود، مبادا که موم بالها از گرما ذوب شوند. اما جوان خام و بیقرار زیادی اوج میگیرد و در این نقاشی تازه فرو افتاده و گرفتار موجها شده و در آستانۀ مرگ است.
پایان کار ایکاروس عمداً صحنۀ مرکزی این نقاشی نیست. در عوض چشمها میرود دنبال درخشش شهرها و کشتیهای خوشساخت در دوردست و انگار برای تأکید، کشاورز مرکز قاب نقاشی این مثل معروف را به یاد میآورد: کشت و کار را نمیشود برای آدم محتضر معطل کرد. این بیاعتنایی به تراژدی ایکاروس، از جهتی ترسناک و غمانگیز است چون بیتفاوتی دنیا را به دردهای ما نشان میدهد. اما از دید دیگر، این بیتفاوتی عمیقاً اقناعکننده است و مهمتر از آن رهاییبخش. یکی از علل اصلی غمهای ما این است که در بخش بزرگی از عمرمان نگران شهرتمان هستیم و فکر میکنیم اگر شکست بخوریم دیگران چه فکری دربارهمان میکنند. به هر حال شکست اجتنابناپذیر است. کوچکترین تغییرِ تصویر ما در ذهن دیگران ما را درگیر میکند. شبها خوابمان نمیبرد اگر تأیید آدمهایی را که حتی ازشان خوشمان نمیآید، نداشته باشیم. آزادیمان را تسلیم احکام و قضاوتهای غریبهها میکنیم.
اما قلم نقاش با این تسلی نبوغآمیز دارد نشان میدهد وقتی که ما واقعاً خراب میکنیم، هیچ کس نه نگاه میکند و نه برایش مهم است. کشاورز گرفتار شخم زدن زمینش است، چوپان به آب و هوا فکر میکند، دیگری همۀ هوش و حواسش به ماهیگیری است. فجایع زندگی ما آنطور که میترسیم، دغدغۀ جامعه نیست. ممکن است چند نفری برای مدتی توجه کنند. ولی بعد میروند سر موضوع بعدی. ما فقط در ذهن خودمان مرکز دنیا هستیم. بقیه اغلب برایشان مهم نیست ما چه کار کردهایم و چه به سرمان آمده است. دنیا پر از آدمهایی است که اسم ما را نشنیدهاند و نخواهند شنید. آنهایی که از شما عصبانی و ناامید شدهاند، به زودی ماجرای شما را از یاد میبرند. رسوایی و بدنامی شما مشمول مرور زمان و فراموشیِ تسلیبخش این دنیای بیتفاوت میشود. فقط ایکاروس نیست که طعمۀ موجها و غرق در اقیانوس میشود. گمنامی و فراموشیای از همان جنس در انتظار بزرگترین خطاها و شرمساریهای ماست.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت
16 دیدگاه
بسیار عالی، سپاس
سپاس از شما
با سلام . سپاس از زحماتتون
درود بر شما
عالی ?
ممنون از شما
سلام استاد فانی عزیز… عالییییییی… خیلی خوشحال شدم بابت وبسایت. لازم بود این کار. منتظر ویدئوهای عالی دیگهتون هم هستیم. موفق باشید ??????
درود بر همراه همیشگی فرزان عزیز. پایدار باشی
کلیپ مردم درباره ما چه فکر میکنند یکی از زیباترین کارهایی است که اخیرا در فضای مجازی دیدم. ممنون
واقعا خوشحالیم که دوست داشتید
بررسی ظریف و آگاهانه ای ارائه کرده اید. آقای فانی ارجمند سپاس
ممنون از شما
درود بر شما.اکثر مطالب کانال تلگرام را دیده ام.خسته نباشید.همانطور که در کانال هم اشاره شده خلاصه کردن موضوعات مختلف در قالب ویدیوهای زیر ده دقیقه نباید در تضاد با مطالعه باشد و جامعه نباید از مطالعه دور شود.اما بنظر من ذات این نوع اطلاع رسانی ناخواسته در مقابل مطالعه قرار خواهدگرفت.مثلا فرد ویدیو در موردآدام اسمیت میبیند و حس می کند او را می شناسد و دیدگاه هایش را درک کرده.در حالیکه با گذر اندک زمانی،دیده هافراموش خواهد شد و عمق نفوذ خوانده ها را ندارد. هرچند رسالت مدرسه زندگی گسترش کتابخوانی نیست اما از جناب فانی خواهشمندم به این موضوع توجه داشته باشند
امیر جان تا حدی با شما موافقم. من هم این دغدغه را دارم که اینکار مبادا باعث سطحینگری و سادهاندیشی شود. از طرفی فکر میکنم اگر معلمی، استادی یا هر فردی مثلا بخواهد آدام اسمیت را به شاگردان معرفی کند، می تواند از این ویدیو استفاده کند. اگر کسی اسم آدام اسمیت را نشنیده باشد بعید است کتابی از او بردارد اما این ویدیوها شاید کمک کند تا قدم اول را بردارد و کمی علاقمند شود و دفعه بعد که نام اسمیت را شنید گوشهایش به اصطلاح تیز شود و دفعه سوم یا چهارم بالاخره کتابی از او بردارد و بخواند یا مستند مفصل تری تماشا کند.
عالی بود مثل همیشه، مرسی دکتر ایمان دوست داشتنی.
درود بر امین عزیز