راه آهن سراسری سیبری روسیه – بخش اول
آوریل 3, 2021خطرات خودسانسوری در عشق
آوریل 7, 2021فقدان رابطه جنسی در ازدواج
فقدان رابطه جنسی در ازدواج
این مطلب از مدرسه زندگی آلن دوباتن به موضوع فقدان رابطه جنسی در ازدواج و زندگی مشترک اختصاص دارد و اهمیت آن را بررسی میکند.
لینک مطلب در موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وبسایت مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
بودن در رابطهای که احساس میشود رابطه جنسی کافی در آن نیست، شاید مشکل جزئیای بنظر بیاید که از سر سیری و مشکل آدمهای مرفه است. مثل اینکه مثلا کسی شکایت کند که در زندگی مشترک ورزش یوگا یا تنیس کافی وجود ندارد. ولی نبود سکس به هیچ وجه مساله جزییای نیست. در واقع یک مشکل جدی است و ممکن است همان چیزی باشد که رابطه را محکوم به شکست میکند .
نتیجه آماری ای که به چشم می آید این است: در طول یک سال در کشورهای عضو او ای سی دی، هفتاد درصد آنهایی که پروسه طلاق را بجریان انداختهاند، نبود رابطه جنسی را بعنوان دلیل اول یا دوم متارکه ذکر کردند. اگر یک مورد تعمیم بتوانیم درباره زوجها بکار ببریم این است که نبود سکس، زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد و منظورمان از فقدان آن، به طور تقریبی سکس کمتر از چهار بار در ماه است.
ولی چرا مساله سکس در نزدیک نگه داشتن دو تا آدم، اینقدر کلیدی است؟ برای اینکه در سکس دو نفر به عمیقترین شکل، همدیگر را می پذیرند. جنبههای ظاهرا کثیف و شرم آور، رویاهای عجیب و غریب و خواسته های نامعمول، بوسیله سکس اجازه و مشروعیت ابراز پیدا می کنند.
یک فرد دیگر جسم و روان ما را می بیند و ما را می پذیرد. سکس نماد پایان تنهایی و تاکیدی بر اعتماد است. جرات نکردن برای خواستن رابطه یا اصلا نخواستن سکس با یک نفر، تقریبا یعنی اعتراف به اینکه در حضور او آدم نمی تواند خودش باشد. فقدان رابطه جنسی خودش به اندازه کافی بد است ولی چیزی که بدتر است روش ابراز نارضایتی از میل یکطرفه است. معمولا کسی که سکس میخواهد شفاف و واضح این را بیان نمی کند. شاید فقط با شرمندگی و دودلی دستش را دراز کند در جستجوی محبت متقابل. معمولا با خونسردی شکایت نمی کنند.
با فصاحت و بلاغت و اعتماد بنفس سخنرانی نمی کنند که شرایط برایشان سخت شده و با همدردی نمیپرسند که شریک زندگیشان چه مشکلی دارد که مایل به رابطه نیست. اغلب به سرعت مجموعه ای علایم اغراق آمیز را به نمایش میگذارند. یعنی ناامیدی و حس تحقیرشان جای دیگری در رفتار بروز می کند و به بحث گذاشته نمیشود. ظرفها را به هم می کوبند، بی ادب و تند میشوند.
و یک عالمه چالش و درگیری بوجود میآید که واضحا ربطی به سکس ندارد ولی دلیل اصلی اش فقدان رابطه است. درباره قوم و خویشها یا شرایط آشپزخانه داد و بیداد می کنند. آن طرفی که در سکس ناامید شده آنقدر بد رفتار می کند که هیولا بنظر میآید و این شانس رابطه را باز هم کمتر می کند. نهایتا آن طرفی که گرسنگی کشیده میرود و خیانت می کند نه شاید چون همسرش را دوست ندارد بلکه چون ابراز علاقه دایما با ترس پس زده شدن همراه است و به دنبال انتقام میگردد.
بحث درباره نبود رابطه خیلی سخت است چون اینکه در سکس آدم را نخواهند و پس بزنند حس شرم شدید ایجاد می کند. بدترین ترسها درباره دوست داشتنی نبودن را در آدم بیدار میکند. این در رابطه کوتاه مدت هم بد است، ولی در ازدواج رد شدن توسط همسر، در جایی که ظاهرا قرار است تعهد و امنیت دراز مدت باشد، بدتر است. ممکن است مشکل از کسی باشد که سکس نمیخواهد ولی اغلب اینجوری فکر می کنند که شاید خودم حال به هم زن هستم. نکته کلیدی در حل و فصل مساله غلبه بر احساس سرکش نفرت از خود و حس طرد شدگی است.
این برای پیدا کردن علت بی علاقگی طرف مقابل مهم است. یک حقیقت بنیادی این است که تقریبا همه سکس میخواهند. وقتی که نمیخواهند بعنی شرایط اولیه سکس بر آورده نشده و در این باره صحبت نشده است. در خلوت و خفا، آن طرفی که سکس نمیخواهد، مشکلی دارد که بیان نمی کند. شاید دارند اینجوری فکر می کنند:
شاید می توانستیم رابطه داشته باشیم اگر که تو به مشکلات من و خانوادهام گوش میدادی، یا بیشتر به من وقت میدادی کارم را انجام بدهم یا اگر در مورد کارهای خانه انقدر زور نمی گفتی.
اما شاید دلایل پیچیده تری داشته باشد: شاید سکس میخواستم اگر میگذاشتی بعضی فانتزی هایم را اجرا کنم، اگه درباره نقش بازی کردن ذهن باز تری داشتی، اگر با بوسیدن مشکلی نداشتی، یا در سکس یکم خشن تر یا تسلیمتر بودی. کسی که رابطه جنسی از او دریغ شده هرگز این شانس را نداشته که این دلایل را شفاف، بدون اتهام زنی و در محیط آرام بشنود.
شایدم این دلایل را شنیده ولی متوجه نیست که بی رودربایستی، پای ادامه رابطه در میان است. یعنی ارتباط موثر بین دو طرف وجود نداشته. بنابراین توصیه متعارف این است که دو نفرخیلی خشک و رسمی و شاید عمدا تصنعی: با علم به این که شاید کل رابطه به حل این مساله وابسته باشد، بنشینند و یک نامه به هم بنویسند با این عنوان: من از رابطه جنسی چه انتظاری دارم؟
این فرصتی است برای صداقت عمیق درباره هویت جنسی تان و بعد بر عهده هر کدام از زوجین است که حرفهای هم را با حسن نیت جدی بگیرند. دو تا انسان همیشه کمی از نظر جنسی ناسازگار هستند. ولی ما نباید از این مساله بترسیم یا کفری بشویم، و یک سد ثانویه رنجیدگی، انتقامجویی و شرم درست کنیم. باید اولین قدمها را برداریم برای پیدا کردن راهی که خواسته شما و طرف مقابل به شکلی با هم هماهنگ شود و گوشه و کنایهها و شکستن ظرف و ظروف متوقف شوند.
هر زمان که چنین مکالمهای درباره سکس در سکوت شب در جریان است، فرشتگان روابط بالای سر اتاق خواب پرواز می کنند و شیپور جشن و شادی می زنند چون یک زوج دیگر بطور سرنوشت سازی بخت و اقبالشان را بالا بردهاند برای اینکه بیشتر و طولانیتر، در کنار هم بمانند.