عظمت و انحطاط عزت نفس ساختن از نقطه صفر
عزت نفس اعتماد بنفس ساختن از صفر
آوریل 15, 2022
عزت نفس هنر مدیریت بیوشیمی مغز
عزت نفس اعتماد بنفس بیوشیمی مغز
آوریل 24, 2022
عظمت و انحطاط عزت نفس ساختن از نقطه صفر
عزت نفس اعتماد بنفس ساختن از صفر
آوریل 15, 2022
عزت نفس هنر مدیریت بیوشیمی مغز
عزت نفس اعتماد بنفس بیوشیمی مغز
آوریل 24, 2022

عوامل دوام یا شکست رابطه و ازدواج

این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به بررسی عوامل دوام یا شکست ازدواج‌ها و روابط می‌پردازد و شش عامل مهم برمی‌شمارد.
موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE

از کجا می‌توان فهمید یک رابطه دوام می‌آورد یا محکوم است به شکست؟ فرق بین زوج‌های با رابطه شکننده و محکم چیست؟ اینها بعضی از مواردی هستند که باید مواظبشان بود چون رابطه را شکننده می‌کنند:

اول: خوش بینی ساده اندیشانه درباره رابطه

رابطه‌های شکننده بطور متناقض درباره عشق امید و انتظار زیادی دارند. چون شادی را اینطور تعریف کرده‌اند: یکی شدن بدون هیچ درگیری و تنش. وقتی کسی را پیدا کردند که نابخردانه فکر می کنند نیمه گم شده شان است، تصور می کنند دیگر هیچ وقت مشاجره اتفاق نمی افتد، هیچ وقت کسی با قهر از اتاق بیرون نمی‌رود  یا بعد از ظهرش را با دلخوری نمی‌گذراند. وقتی مشکل پیش می‌آید (که حتما هم پیش می‌آید)، این مشکل را به حساب روند طبیعی عشق نمی‌گذارند بلکه فکر می کنند رابطه شان بی اعتبار است و از بیخ و بن ایراد دارد. از بس امید خام دارند، دیگه رمق ندارند برای مذاکره دیپلماتیک و تعمیر و ترمیم رابطه.

دوم: فقدان تماس درست با حس رنج و درد

زوجهای شکننده بلد نیستند درد و رنج شخصی‌شان را به موقع تشخیص بدهند. ممکن است هر دو  غمگین باشند ولی درباره علت‌های اصلی نارضایتی شان گیج می‌زنند. می‌دانند یک جای کار رابطه می‌لنگد ولی نمی‌دانند کجا. مثلا نمی‌توانند تشخیص بدهند مشکل بی اعتمادی درباره مسائل مالی همسرشان را دل چرکین کرده است. یا برخوردشان باتوجه طلبی بچه کوچک خانواده، همسرشان را ناراحت کرده است. در نتیجه دلخوری‌شان را با خشم بی‌هدف یا در جهت نادرست خالی می‌کنند. حمله هایشان یا بطور ناعادلانه کلی است یا بی‌جهت به چیز خاصی بند می‌کنند.

سوم: سابقه شرم

کسی که همیشه خجالت داده شده، شک بنیادی دارد که حق وجود داشتن دارد. جایی در گذشته این حس برایش ایجاد شده که بود و نبودش مهم نیست و طبیعی است که دیگران حسش را نادیده بگیرند ، خوشحالی‌شان اولویت نیست و حرفشان بحساب نمی‌آید. آدم‌هایی که خجالت داده شده‌اند بعد از ازدواج مثل هر آدمی گاهی رنجیده می‌شوند ولی قدرت این را ندارند که رنجیدگی را به چیزی تبدیل کنند که طرف مقابل بفهمد و از آن متاثر شود. این آدم‌ها قهر می کنند، توضیح نمی‌دهند. قایم می‌شوند سهیم نمی‌شوند. در خفا احساس بدبختی می کنند بجای اعتراض صادقانه. وقتی به همسرشان می‌گویند که واقعا چه چیزی ناامیدشان کرده، که اغلب دیگر دیر شده است.

چهارم: اضطراب بیش از حد

اعتراض درست وابسته است به اینکه فرد معترض احساس نکند که همین الان شنیده شدن اعتراضش موضوع مرگ و زندگی است. باید بداند که نمی‌میرد اگر حرفش را نفهمند، یا اگر طرف مقابل ، کمی لجاجت کند و در بدترین حالت می تواند رابطه را ترک کند. هر مشاجره‌ای موضوع مرگ و زندگی نیست. همسرتان زندگی‌تان را تباه نکرده است. پس جیغ زدن و اصرار و غرغر لازم نیست.  اعتراض باید مثل رفتار یک معلم آسوده‌خاطر باشد که دوست دارد شاگرد چیز یاد بگیره ولی اگر هم یاد نگرفت، خب نگرفت. فردا هم می‌شود دوباره حرف زد وقتی همه کمی استراحت کردند و آرام شدند.

پنجم: غرور بیش از حد

بعضی‌ها غرورشان نمی‌گذارد به چیزهایی اعتراض کنند که ممکن است بنظر خیلی کوچک بیاید. یا غرورشان اجازه نمی‌دهد خودشان را در موقعیتی قرار بدهند که ممکن است به آویزان بودن و پرتوقع بودن متهم شوند. غرور و حیای زیادی ممکن است باعث شود فرد اعتراف نکند که از موقع ناهار دلخور است چون دستش را نگرفته‌اند یا چرا شبها قبل از خواب بغلش نمی‌کنند. باید آنقدر آدم‌بزرگ باشیم تا از نیاز بچه گانه  خودمان به اطمینان و تسلی شرمنده نشویم. یک دستاورد بزرگ این است که با قدرت، آسیب‌پذیر باشیم. خیلی وقت‌ها آدم‌ها از پشت در بسته با لحن تدافعی می‌گویند: «نه نه من هیچ‌چی‌ام نیست برو ولم کن»، در حالی که پنهانی مثل یک بچه غمگین و لوس، آرزو دارند درکشان کنند و نازشان را بکشند.

ششم ناامیدی و بدبینی درباره شانس موفقیت مکالمه

زوجهای شکننده اغلب از خانواده هایی می‌آیند که مکالمه و مذاکره هیچ وقت به هیچ کجا نرسیده. الگوهای اولیه صرفا سر هم داد می‌زدند و آخرش ناامید می‌شدند. این بچه ها هیچ وقت ندیده‌اند که اختلاف عقیده به مرور تبدیل شود به درک مشترک. عمیقا می‌خواهند درکشان کنند ولی منابع عاطفی و شناختی لازم را ندارند برای اینکه حرف و احساسشان را به دیگران حالی کنند.
هیچ کدام این عوامل خطر به این معنی نیست که یک زوج باید جدا شوند، ولی این عوامل زمینه قطع ارتباط عاطفی می‌شوند که نهایتا آدم‌ها را از هم جدا می کند. ممکن است از دید در و همسایه همه چیز خوب باشد. ممکن است زندگی اجتماعی جالب و بچه های دوست داشتنی داشته باشند، تازه خانه خریده باشند، ولی تحلیل دقیق نشان می‌دهد که رابطه در خطر است. خبر خوب این است که دانستن درباره عوامل خطر به شناسایی شان کمک می کند و با مساعدت مشاور خوب می‌شود تا دیر نشده اینها را اصلاح کرد.
ترجمه: دکتر ایمان فانی

مطالب مرتبط:
دوره آموزشی مدیریت روابط با فرد خود شیفته
فقدان رابطه جنسی در ازدواج
وقت مناسب برای ازدواج

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!