در بخش چهارم و پایانی بررسی روح زمانه و آینده قرن بیست و یکم به این سوالات با نگاه به قرینه تاریخی عصر مفرغ پاسخ می دهیم:
چرا عصر مفرغ مهم است و وقایع تاریخی آن وقتی برشمرده شود، برای همه آشناست؟
چرا نخستین انقلاب صنعتی در عصر مفرغ شکل گرفت و جهانی شد؟
امپراطوری های قدرتمند ایران چگونه از فروپاشی عصر مفرغ سر برآوردند؟
آیا میان گلوبالیزم و انزواطلبی می توان حکم فلسفی-ایدئولوژیک صادر کرد؟
آیا میان دین و قانون میتوان حکم فلسفی صادر کرد؟
چرا در طی دوره های گلوبالیزم، نژاد و مذهب و زبان انسانها یکی نشد؟
در ادامه این قرن تکلیف جهانی سازی و مذهب چه خواهد شد؟
فناوری ارتباطات بعنوان کاتالیزور و تشدید کننده در تحولات این قرن چه نقشی بازی می کند؟
چه مقدار از مسوولیت اصلی بیثباتی های امروز جهان با نهادهای ناکارامد است و آیا راه حل در ویران کردن این نهادهاست؟
به نظرم یک روح بدبینانه در این مقاله است که احتمالا بی ارتباط با پایه های انتخاب شده نیست ، شاید انتخابی سو دار ( biased ).
اگرجنبشهای پوپولیستی در بعضی نقاط اوج گرفته ( ترامپ، جانسون ) ، در نقاط دیگر شدیدا منکوب شده . کانادا ، هلند ، فرانسه و.. ضمن اینکه ترامپیسم در جامعه آمریکا، در حال رام شدن( مثلا استیضاح) است. انتخاب جانسون و یا ترامپ را بایستی با یک دوربین کوچیکتر ( جغرافیای سیاسی ) نگاه کرد و اون را یک ترند جهانی ندانست .
این گزاره که خرده گلوبالیزمهای گذشته مذهب و زبان را یکسان نکرده هم ، شاید خیلی دقیق نباشد. در خرده گلوبالیزمهای گذشته برای رساندن یک پیام از روم به چین ، ماه ها و شاید سالها زمان نیاز بود و با اینحال زبانهای ماندارین، فارسی، عربی، لاتین اسپانیایی و انگلیسی نشر پیدا کرد. امروز کسری از ثانیه…
چالشهای اقلیم همیشه بوده ، خواهد بود و اینبار شاید شدیدتر ولی مقایسه این چالش اقلیمی با چالشهای اقلیمی دوران مفرغ قابل هضمنیست . آیا استرسورهای اقلیمی زمانه ما ( به جز گرمایش زمین که مساله اصلی است) بیشتر از قرن ۱۵ ، قرن ۱۰، قرن ۵، ۰، -۵ است؟
منبع علمی کاهش تولید مواد غذایی را هم پیدا نکردم. آمار USDA کهچیز دیگری نشون میده . وانگهی امروز بالاترین رشد جمعیت در کشورهایی است که اتفاقا تولید غذایی بزرگی هم ندارند ( نیجر، اوگاندا، آنگولا، کونگو و..). اگرچه اصل این گزاره که کمبود غذا مانع رشد جمعیت میشود قابل هضم است ولی در بعد کلان ما در جایگاهی زمانی ( قرن 21) نیستیم که غذا عامل محدود کننده جمعیتها شود. رشد جمعیت در کشورهای فقیر گواه این ادعاست.
مثال لیبی هم، آیا از همان دسته مثالهای سلکتیو نیست ؟ آیا سقوط لیبی به دلیل گلوبال شدن لیبی است یا یک اقتصاد متکی به نفت همواره شکننده است ؟ آیا به جز یک سکته چند ساله ، لیبی در حال برگشت به جایگاه خود ( نفتی و البته معیوب) و رشد GDP در چند سال گذشته نیست ؟ آیا نمیشه کشورهایی مثل اتیوپی ، ساحل عاج، سنگال ، تانزانیا را مثال زد که با جهانی شدن در مسیر رشد قرار گرفته اند ؟
از گلوبالیزم فاصله بگیریم که کمتر بدانیم و با کمتر دانستن، کمتر استرس داشته باشیم ؟! و چون ۵۰۰۰ سال پیش مردم بعد از استرسورهای جغرافیایی و تمدنی ، به سمت ادیان رفتند، ما هم اگر فروپاشی تمدنی باشد ( که دلایلی برای اون نیست) به همان مسیر میرویم ؟ اگر منظور از مذهب در این مقاله به معنای واقعی اش ( religion) باشد، که آتئیزم هم خود مذهب است.
فکرنکنم کسی در جامعه علمی ادعا کند ما بزودی درکرات دیگر زندگی خواهیم کرد ، کسی ادعا ندارد که تمام بیماریها را درمان میکنیم ، کسی ادعا ندارد مرگی در کار نخواهد بود ، کسی ادعا ندارد حیات به شکل پیچیده اش قابل خلق کردن است ، کسی ادعا نداشت پروژه ژنوم انسانی همه چیز را مشخص خواهد کرد، کسی ادعا ندارد زلزله قابل کنترل است … ما همه را میتوانیم تا حدی مهار کنیم ولی نه کنترل کامل ..مانند بیمار دیابتی که نمیتوانیم درمانش کنیم ( با علم امروز ) ولی میتوان با تنظیم قد ، اثرات مضر را به حداقل رساند . اقلیم هم همینطور. امروز نمیتوانیم کنترلش کنیم ( مثلا زلزله) ولی میتوانیم با سنسورهای قوی زودتر تشخیصش داد، اطلاع رسانی سریعتر کرد و با مقاوم سازی ساختمانها ، خسارات را کمتر کرد. به خاطر همین است که زلزله ۸ ریشتری ۵۰۰ سال پیش در چین یکمیلیون انسان را کشت ولی همان زلزله امروز در ژاپن صد کشته میدهد .
میتوان از تمدن ۱۰۰ انتظار داشت و با ۷۰ ناامید شد ، و پیشگویی کرد که ادیان برمی گردند!
میتوان واقع بین بود و از تمدن همان ۷۰ که هست را انتظار داشت.
مساله اصلی ما گرمایش زمین است.
از اینکه مینویسید و به جامعه ایرانی کمک میکنید ممنونم
اجازه دهید به هر بند نوشته شما پاسخ داده باشم چون باورها و برداشتهای مشابه شما در خیلی از هموطنان ما وجود دارد:
1-ایکاش و ایکاش حرف شما درست بود ولی جنبشهای پوپولیستی کاملا و دقیقا یک ترند جهانی هستند، تشدید خواهند شد و از الگوی دومینو پیروی می کنند. همانطور که در پادکستها گفتم هرجا استرس اقلیمی یا مشکل پناهندگان اقلیمی شدیدتر است، پوپولیزم موفق تر است.
غیر از آمریکا و انگلستان، در استرالیا بیش از یکسال پیش، طی یک کودتای داخلی در حزب لیبرال، یک مسیحی محافظه کار نخست وزیر شد به نام اسکات موریسون. (استرالیا یک خشکسالی سی ساله و همین الان یک اتش سوزی اخرالزمانی را طی می کند)
در هندوستان یک هندوی ناسیونالیست افراطی بنام ناراندرا مودی دو بار موفق شد نخست وزیر شود، کاملا سیاست هند را از مرکز به راست کشانده، قوانین بحث انگیز تابعیت تصویب می کند و اینجا هم ترس از مهاجرت بنگلادشی ها (که کشورشان دارد زیر آب می رود) مردم هند را رادیکالیزه کرد تا به مودی رای دادند.
در برزیل بولسونارو یکه تازی می کند که ترامپ برزیل لقب گرفته و سیاستهای او در آمازون مشخص است.
در جنوب و شرق اروپا که خط اول موج مهاجرت و تغییرات اقلیمی در اروپا هستند مثلا ایتالیا و مجارستان پوپولیزم تقریبا بطور کامل مستقر شده.
در فرانسه بزرگترین اعتصاب های نیم قرن را علیه دولت لیبرال ماکرون داریم و تقریبا قطعی است که بعد از ماکرون، سیاست فرانسه به راست منتقل می شود. در المان هم با توجه به نارضایتی ها مرکل اخرین عرض اندام لیبرالیزم خالص خواهد بود و در آینده یا احزاب افراطی حاکم می شوند یا احزاب متعارف محافظه کار تر و راستی تر خواهند شد.
در کانادا حزب لیبرال مقدار زیادی کرسی از دست داد و ترودو کاملا ناپلئونی و به سختی پیروز شد. توجه کنید که کانادا هنوز در شرایط فروپاشی اقلیمی نیست. در سوئد هم پوپولیزم عرض اندامی کرد و موقتا فرو نشست.
دقیقا معکوس نظر شما پوپولیزم در اروپا منکوب نشده بلکه به سختی و بطور موقت مهار شده. در آمریکا هم ترامپ نیمی از جمعیت، سنا و الکتورال کالج را پشت سر خود دارد، استیضاح بی سرانجام حتی شاید پایگاه اورا قوی تر کند. آمریکا نمونه کلاسیک گذار از جمهوری به امپراطوری و دیکتاتوری است، درست مانند جمهوری رم.
2-خرده گلوبالیزم واژه درستی نیست. طبق تمام معیارها هشت کشور صنعتی عصر مفرغ همه جهان شناخته شده آن زمان را پوشش می دادند، کتاب را که مطالعه کنید می بینید تصور ما از عقب ماندگی دورانهای گذشته و سرعت مکاتبات نادرست است. بطور کلی این فکر که در دو قرن اخیر اتفاق بنیان کنی افتاده و قوانین قدیمی تاریخ دیگر صدق نمی کند و تمدن ما تافته جدا بافته است و آن مسیر تمدنهای قبلی را طی نمی کند و آنها خرده گلوبالیزم بودند و ما گلوبالیزم کلان داریم و اینترنت داریم و غیره، اشتباهات وحشتناکی هستند که ما می کنیم. اگر تاریخ بخوانیم و مقایسه کنیم می بینیم که ما مو به مو در مسیر تکرار رخدادها هستیم. غیر از دو کتابی که معرفی شد کتاب upheaval جارد دایموند هم کمک می کند.
3-اینکه در قرن 21 دیگر غذا عامل محدود کننده نیست چون ما در فناوری و کشاورزی چنین و چنان هستیم، دقیقا مصداق دردناک همان خرافات مدرن است! . صدها گزارش و خبر از افت بازده تولید غلات جهان در سالهای اخیر داریم و عجیب است که شما پیدا نکردید. دلیلش کوتاه شدن فصل کاشت به دلیل شداید اقلیمی، دانه نبستن و کاهش کربوهیدرات دانه، فرسایش خاک، نابودی حشرات ، انقراض گونه ها و خشکسالی و تغییر الگوی بارش است. جهانی هم هست. یک مشکل اساسی که در نوشته شما می بینیم کوچک و مقطعی فرض کردن تغییرات اقلیمی است. فاجعه کامل، هولناک و تقریبا غیرقابل بازگشت است و هیچ راه حل عملی هم ندارد. در حقیقت بسیاری معتقدند منکرین تغییرات اقلیمی صرفا ترجیح می دهند برای امنیت و جلوگیری از وحشت جامعه تا آخرین لحظه واقعیت را بیان نکنند. فروپاشی منابع غذایی در قرن بیست و یک سخت و عظیم تر از همه تمدنهای قبلی خواهد بود چون بر خلاف گذشته هیچ شهری در جهان در تولید غذا خود کفا نیست. حتی منابعش را در فاصله نزدیک هم تولید نمی کند. کوچکترین اختلال تجارت جهانی و ادامه افت Crop yield این سیستم عظیم را دچار تنش های بزرگ و آشفتگی سیاسی خواهد کرد.
منابع افت تولید همه غلات و پروجکشنهای آینده را ببینید (فقط مشتی کوچک نمونه خروار) https://www.pnas.org/content/114/35/9326 http://theconversation.com/climate-change-is-affecting-crop-yields-and-reducing-global-food-supplies-118897 https://journals.plos.org/plosone/article?id=10.1371/journal.pone.0217148
4-یک سوء تفاهم دیگر در نوشته شما: مگر ما گفتیم دشمن جهانی سازی هستیم؟ این روند کند و راکد شده و همه پیش بینی ها نشان از معکوس شدن نمودار دارند. من فقط با بیشمار شواهد تاریخی و معاصر توصیفش کردم و دلیلش را توضیح دادم. این تصور که تاریخ نموداری است که با شیب شصت درجه پیش می رود و بهتر می شود کامل باطل است. ما یک دور و تسلسل سینوسی داریم میان رشد و فروپاشی و هیچ فناوری ما را از این چرخه معاف نکرده و نجات نداده. بدون هیچ تعلق عاطفی به قضیه باید واقعیت موجود را دید و تحلیل کرد وگرنه بر واقع بینی نام بدبینی می گذاریم. لیبی هم دچار سکته موقت نشده و در حال برگشت به جایی نیست. بازارهای روزانه برده فروشی و مردمی که دسته دسته حاضرند در مدیترانه غرق شوند و بی حکومتی مزمن، نشان از یک failed state پایدار دارند. نفت لیبی را البته می برند ولی معنی اش این نیست که مردم لیبی دارند زندگی می کنند.
چه کسی گفت از گلوبالیزم فاصله بگیریم یا به سمت دین برویم؟ پیشنهاد می کنم دوباره این پادکستها را بشنوید. این ترند قرن ماست نه توصیه من یا چیزی که برایش خوشحال باشم. مردم فقیر، بی پناه و آواره و ویران شده برای عقایدشان از من و شما اجازه نمی گیرند. شما در آمریکا قدرت گرفتن اوانجلیستها و دیگر متعصبین مذهبی را ندیدید؟ خاورمیانه را ندیدید؟ توده های مردم به دلایل روانشناختی دنبال تسلی هستند. در دانشگاههای استرالیا بچه-مبلغ ها یک لحظه شما را رها نمی کنند. شخص من 5000 سال پیش را با وضعیت فعلی مقایسه نکردم. هر جامعه شناس، تاریخدان و هر فردی با مطالعات بین رشته ای این مقایسه کاملا بجا را انجام می دهد. لطفا کتابهای معرفی شده را بخوانید. دلیلی برای این مقایسه ها وجود دارد.
5-درباره دستاوردهای علم که نمره 70 از صد دادید. وقتی با واقعیت وضعیت اقلیمی ایجاد شده در اثر تکنولوژی آشنا شوید و متوجه بشوید که ما این بحران بازگشت ناپذیر را طی فقط پنجاه سال ایجاد کردیم، نمره دیگری می دهید. واژه ای داریم به نام توسعه و واژه دیگری داریم به نام توسعه پایدار. توسعه و جهانی سازی این قرن پایدار نبود و فروپاشی در پیش دارد. دلیلش توهم نسبت به قدرت علم بود برای پاکسازی هر دسته گل!
گزارش های IPCC و سناریوهای چندگانه افزایش دما تا پایان قرن را مطالعه کنید. ما در مسیر کنترل شرایط نیستیم حتی تا فهم عمق فاجعه فاصله خیلی زیادی داریم. این فکر که ما یک مشکل موضعی و یک سکته موقت داریم بنام گرمایش زمین که ان شاءالله به حول و قوه علم و با اجّی مجّی دانش ، خیلی زود حل می کنیم ساده انگاری است.
باید از پنج مرحله واکنش سوگ گذر کنید تا به واقع بینی برسید.
شما فعلا در مرحله انکار و خشم هستید.
افسردگی، چانه زنی و قبول واقعیت را هنوز در پیش دارید.
از دوستی که نظرشون رو نوشتن و همچنین اقای دکتر ممنونم، بسیار مفید و واقعا لازم بود
البته در مورد موضوع غلات و خطر نابودی حشرات، من برنامه های مختلف در مورد کاهش خطرناک جمعیت زنبور که برای بسیاری از محصولات کشاورزی لازم و ضروری هستن رو دیدم
همینطور تلاش هایی در اروپا برای کاهش دور ریز غذا و استفاده مناسب تر مواد غذایی
3 دیدگاه
ممنون و عرض سلام
به نظرم یک روح بدبینانه در این مقاله است که احتمالا بی ارتباط با پایه های انتخاب شده نیست ، شاید انتخابی سو دار ( biased ).
اگرجنبشهای پوپولیستی در بعضی نقاط اوج گرفته ( ترامپ، جانسون ) ، در نقاط دیگر شدیدا منکوب شده . کانادا ، هلند ، فرانسه و.. ضمن اینکه ترامپیسم در جامعه آمریکا، در حال رام شدن( مثلا استیضاح) است. انتخاب جانسون و یا ترامپ را بایستی با یک دوربین کوچیکتر ( جغرافیای سیاسی ) نگاه کرد و اون را یک ترند جهانی ندانست .
این گزاره که خرده گلوبالیزمهای گذشته مذهب و زبان را یکسان نکرده هم ، شاید خیلی دقیق نباشد. در خرده گلوبالیزمهای گذشته برای رساندن یک پیام از روم به چین ، ماه ها و شاید سالها زمان نیاز بود و با اینحال زبانهای ماندارین، فارسی، عربی، لاتین اسپانیایی و انگلیسی نشر پیدا کرد. امروز کسری از ثانیه…
چالشهای اقلیم همیشه بوده ، خواهد بود و اینبار شاید شدیدتر ولی مقایسه این چالش اقلیمی با چالشهای اقلیمی دوران مفرغ قابل هضمنیست . آیا استرسورهای اقلیمی زمانه ما ( به جز گرمایش زمین که مساله اصلی است) بیشتر از قرن ۱۵ ، قرن ۱۰، قرن ۵، ۰، -۵ است؟
منبع علمی کاهش تولید مواد غذایی را هم پیدا نکردم. آمار USDA کهچیز دیگری نشون میده . وانگهی امروز بالاترین رشد جمعیت در کشورهایی است که اتفاقا تولید غذایی بزرگی هم ندارند ( نیجر، اوگاندا، آنگولا، کونگو و..). اگرچه اصل این گزاره که کمبود غذا مانع رشد جمعیت میشود قابل هضم است ولی در بعد کلان ما در جایگاهی زمانی ( قرن 21) نیستیم که غذا عامل محدود کننده جمعیتها شود. رشد جمعیت در کشورهای فقیر گواه این ادعاست.
مثال لیبی هم، آیا از همان دسته مثالهای سلکتیو نیست ؟ آیا سقوط لیبی به دلیل گلوبال شدن لیبی است یا یک اقتصاد متکی به نفت همواره شکننده است ؟ آیا به جز یک سکته چند ساله ، لیبی در حال برگشت به جایگاه خود ( نفتی و البته معیوب) و رشد GDP در چند سال گذشته نیست ؟ آیا نمیشه کشورهایی مثل اتیوپی ، ساحل عاج، سنگال ، تانزانیا را مثال زد که با جهانی شدن در مسیر رشد قرار گرفته اند ؟
از گلوبالیزم فاصله بگیریم که کمتر بدانیم و با کمتر دانستن، کمتر استرس داشته باشیم ؟! و چون ۵۰۰۰ سال پیش مردم بعد از استرسورهای جغرافیایی و تمدنی ، به سمت ادیان رفتند، ما هم اگر فروپاشی تمدنی باشد ( که دلایلی برای اون نیست) به همان مسیر میرویم ؟ اگر منظور از مذهب در این مقاله به معنای واقعی اش ( religion) باشد، که آتئیزم هم خود مذهب است.
فکرنکنم کسی در جامعه علمی ادعا کند ما بزودی درکرات دیگر زندگی خواهیم کرد ، کسی ادعا ندارد که تمام بیماریها را درمان میکنیم ، کسی ادعا ندارد مرگی در کار نخواهد بود ، کسی ادعا ندارد حیات به شکل پیچیده اش قابل خلق کردن است ، کسی ادعا نداشت پروژه ژنوم انسانی همه چیز را مشخص خواهد کرد، کسی ادعا ندارد زلزله قابل کنترل است … ما همه را میتوانیم تا حدی مهار کنیم ولی نه کنترل کامل ..مانند بیمار دیابتی که نمیتوانیم درمانش کنیم ( با علم امروز ) ولی میتوان با تنظیم قد ، اثرات مضر را به حداقل رساند . اقلیم هم همینطور. امروز نمیتوانیم کنترلش کنیم ( مثلا زلزله) ولی میتوانیم با سنسورهای قوی زودتر تشخیصش داد، اطلاع رسانی سریعتر کرد و با مقاوم سازی ساختمانها ، خسارات را کمتر کرد. به خاطر همین است که زلزله ۸ ریشتری ۵۰۰ سال پیش در چین یکمیلیون انسان را کشت ولی همان زلزله امروز در ژاپن صد کشته میدهد .
میتوان از تمدن ۱۰۰ انتظار داشت و با ۷۰ ناامید شد ، و پیشگویی کرد که ادیان برمی گردند!
میتوان واقع بین بود و از تمدن همان ۷۰ که هست را انتظار داشت.
مساله اصلی ما گرمایش زمین است.
از اینکه مینویسید و به جامعه ایرانی کمک میکنید ممنونم
اجازه دهید به هر بند نوشته شما پاسخ داده باشم چون باورها و برداشتهای مشابه شما در خیلی از هموطنان ما وجود دارد:
1-ایکاش و ایکاش حرف شما درست بود ولی جنبشهای پوپولیستی کاملا و دقیقا یک ترند جهانی هستند، تشدید خواهند شد و از الگوی دومینو پیروی می کنند. همانطور که در پادکستها گفتم هرجا استرس اقلیمی یا مشکل پناهندگان اقلیمی شدیدتر است، پوپولیزم موفق تر است.
غیر از آمریکا و انگلستان، در استرالیا بیش از یکسال پیش، طی یک کودتای داخلی در حزب لیبرال، یک مسیحی محافظه کار نخست وزیر شد به نام اسکات موریسون. (استرالیا یک خشکسالی سی ساله و همین الان یک اتش سوزی اخرالزمانی را طی می کند)
در هندوستان یک هندوی ناسیونالیست افراطی بنام ناراندرا مودی دو بار موفق شد نخست وزیر شود، کاملا سیاست هند را از مرکز به راست کشانده، قوانین بحث انگیز تابعیت تصویب می کند و اینجا هم ترس از مهاجرت بنگلادشی ها (که کشورشان دارد زیر آب می رود) مردم هند را رادیکالیزه کرد تا به مودی رای دادند.
در برزیل بولسونارو یکه تازی می کند که ترامپ برزیل لقب گرفته و سیاستهای او در آمازون مشخص است.
در جنوب و شرق اروپا که خط اول موج مهاجرت و تغییرات اقلیمی در اروپا هستند مثلا ایتالیا و مجارستان پوپولیزم تقریبا بطور کامل مستقر شده.
در فرانسه بزرگترین اعتصاب های نیم قرن را علیه دولت لیبرال ماکرون داریم و تقریبا قطعی است که بعد از ماکرون، سیاست فرانسه به راست منتقل می شود. در المان هم با توجه به نارضایتی ها مرکل اخرین عرض اندام لیبرالیزم خالص خواهد بود و در آینده یا احزاب افراطی حاکم می شوند یا احزاب متعارف محافظه کار تر و راستی تر خواهند شد.
در کانادا حزب لیبرال مقدار زیادی کرسی از دست داد و ترودو کاملا ناپلئونی و به سختی پیروز شد. توجه کنید که کانادا هنوز در شرایط فروپاشی اقلیمی نیست. در سوئد هم پوپولیزم عرض اندامی کرد و موقتا فرو نشست.
دقیقا معکوس نظر شما پوپولیزم در اروپا منکوب نشده بلکه به سختی و بطور موقت مهار شده. در آمریکا هم ترامپ نیمی از جمعیت، سنا و الکتورال کالج را پشت سر خود دارد، استیضاح بی سرانجام حتی شاید پایگاه اورا قوی تر کند. آمریکا نمونه کلاسیک گذار از جمهوری به امپراطوری و دیکتاتوری است، درست مانند جمهوری رم.
2-خرده گلوبالیزم واژه درستی نیست. طبق تمام معیارها هشت کشور صنعتی عصر مفرغ همه جهان شناخته شده آن زمان را پوشش می دادند، کتاب را که مطالعه کنید می بینید تصور ما از عقب ماندگی دورانهای گذشته و سرعت مکاتبات نادرست است. بطور کلی این فکر که در دو قرن اخیر اتفاق بنیان کنی افتاده و قوانین قدیمی تاریخ دیگر صدق نمی کند و تمدن ما تافته جدا بافته است و آن مسیر تمدنهای قبلی را طی نمی کند و آنها خرده گلوبالیزم بودند و ما گلوبالیزم کلان داریم و اینترنت داریم و غیره، اشتباهات وحشتناکی هستند که ما می کنیم. اگر تاریخ بخوانیم و مقایسه کنیم می بینیم که ما مو به مو در مسیر تکرار رخدادها هستیم. غیر از دو کتابی که معرفی شد کتاب upheaval جارد دایموند هم کمک می کند.
3-اینکه در قرن 21 دیگر غذا عامل محدود کننده نیست چون ما در فناوری و کشاورزی چنین و چنان هستیم، دقیقا مصداق دردناک همان خرافات مدرن است! . صدها گزارش و خبر از افت بازده تولید غلات جهان در سالهای اخیر داریم و عجیب است که شما پیدا نکردید. دلیلش کوتاه شدن فصل کاشت به دلیل شداید اقلیمی، دانه نبستن و کاهش کربوهیدرات دانه، فرسایش خاک، نابودی حشرات ، انقراض گونه ها و خشکسالی و تغییر الگوی بارش است. جهانی هم هست. یک مشکل اساسی که در نوشته شما می بینیم کوچک و مقطعی فرض کردن تغییرات اقلیمی است. فاجعه کامل، هولناک و تقریبا غیرقابل بازگشت است و هیچ راه حل عملی هم ندارد. در حقیقت بسیاری معتقدند منکرین تغییرات اقلیمی صرفا ترجیح می دهند برای امنیت و جلوگیری از وحشت جامعه تا آخرین لحظه واقعیت را بیان نکنند. فروپاشی منابع غذایی در قرن بیست و یک سخت و عظیم تر از همه تمدنهای قبلی خواهد بود چون بر خلاف گذشته هیچ شهری در جهان در تولید غذا خود کفا نیست. حتی منابعش را در فاصله نزدیک هم تولید نمی کند. کوچکترین اختلال تجارت جهانی و ادامه افت Crop yield این سیستم عظیم را دچار تنش های بزرگ و آشفتگی سیاسی خواهد کرد.
منابع افت تولید همه غلات و پروجکشنهای آینده را ببینید (فقط مشتی کوچک نمونه خروار)
https://www.pnas.org/content/114/35/9326
http://theconversation.com/climate-change-is-affecting-crop-yields-and-reducing-global-food-supplies-118897
https://journals.plos.org/plosone/article?id=10.1371/journal.pone.0217148
4-یک سوء تفاهم دیگر در نوشته شما: مگر ما گفتیم دشمن جهانی سازی هستیم؟ این روند کند و راکد شده و همه پیش بینی ها نشان از معکوس شدن نمودار دارند. من فقط با بیشمار شواهد تاریخی و معاصر توصیفش کردم و دلیلش را توضیح دادم. این تصور که تاریخ نموداری است که با شیب شصت درجه پیش می رود و بهتر می شود کامل باطل است. ما یک دور و تسلسل سینوسی داریم میان رشد و فروپاشی و هیچ فناوری ما را از این چرخه معاف نکرده و نجات نداده. بدون هیچ تعلق عاطفی به قضیه باید واقعیت موجود را دید و تحلیل کرد وگرنه بر واقع بینی نام بدبینی می گذاریم. لیبی هم دچار سکته موقت نشده و در حال برگشت به جایی نیست. بازارهای روزانه برده فروشی و مردمی که دسته دسته حاضرند در مدیترانه غرق شوند و بی حکومتی مزمن، نشان از یک failed state پایدار دارند. نفت لیبی را البته می برند ولی معنی اش این نیست که مردم لیبی دارند زندگی می کنند.
چه کسی گفت از گلوبالیزم فاصله بگیریم یا به سمت دین برویم؟ پیشنهاد می کنم دوباره این پادکستها را بشنوید. این ترند قرن ماست نه توصیه من یا چیزی که برایش خوشحال باشم. مردم فقیر، بی پناه و آواره و ویران شده برای عقایدشان از من و شما اجازه نمی گیرند. شما در آمریکا قدرت گرفتن اوانجلیستها و دیگر متعصبین مذهبی را ندیدید؟ خاورمیانه را ندیدید؟ توده های مردم به دلایل روانشناختی دنبال تسلی هستند. در دانشگاههای استرالیا بچه-مبلغ ها یک لحظه شما را رها نمی کنند. شخص من 5000 سال پیش را با وضعیت فعلی مقایسه نکردم. هر جامعه شناس، تاریخدان و هر فردی با مطالعات بین رشته ای این مقایسه کاملا بجا را انجام می دهد. لطفا کتابهای معرفی شده را بخوانید. دلیلی برای این مقایسه ها وجود دارد.
5-درباره دستاوردهای علم که نمره 70 از صد دادید. وقتی با واقعیت وضعیت اقلیمی ایجاد شده در اثر تکنولوژی آشنا شوید و متوجه بشوید که ما این بحران بازگشت ناپذیر را طی فقط پنجاه سال ایجاد کردیم، نمره دیگری می دهید. واژه ای داریم به نام توسعه و واژه دیگری داریم به نام توسعه پایدار. توسعه و جهانی سازی این قرن پایدار نبود و فروپاشی در پیش دارد. دلیلش توهم نسبت به قدرت علم بود برای پاکسازی هر دسته گل!
گزارش های IPCC و سناریوهای چندگانه افزایش دما تا پایان قرن را مطالعه کنید. ما در مسیر کنترل شرایط نیستیم حتی تا فهم عمق فاجعه فاصله خیلی زیادی داریم. این فکر که ما یک مشکل موضعی و یک سکته موقت داریم بنام گرمایش زمین که ان شاءالله به حول و قوه علم و با اجّی مجّی دانش ، خیلی زود حل می کنیم ساده انگاری است.
باید از پنج مرحله واکنش سوگ گذر کنید تا به واقع بینی برسید.
شما فعلا در مرحله انکار و خشم هستید.
افسردگی، چانه زنی و قبول واقعیت را هنوز در پیش دارید.
از دوستی که نظرشون رو نوشتن و همچنین اقای دکتر ممنونم، بسیار مفید و واقعا لازم بود
البته در مورد موضوع غلات و خطر نابودی حشرات، من برنامه های مختلف در مورد کاهش خطرناک جمعیت زنبور که برای بسیاری از محصولات کشاورزی لازم و ضروری هستن رو دیدم
همینطور تلاش هایی در اروپا برای کاهش دور ریز غذا و استفاده مناسب تر مواد غذایی