روانشناسی بیخوابی درمان فلسفی
سپتامبر 29, 2021ذهن ملتهب ادوارد بالمور بخش پنجم
اکتبر 6, 2021شکست عاطفی
برخورد بالغانه با شکست عاطفی
این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به موضوع برخورد بالغانه با شکست عشقی و عاطفی میپردازد و توصیههایی برای گذار از سوگ به ما میکند.
لینک مطلب در موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وبسایت مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
شما را رها کردهاند. برای همه ما در جایی از زندگی اتفاق می افتد و جستجو برای برون رفت از درد و رنج، یکی از هنرهای زندگی است. چند نکته در این باره پیشنهاد میشود؛
اول: تلاش نکنید اتفاقی که افتاده را کوچک جلوه دهید، شجاع بازی در نیاورید. برای غم و غصه جا باز کنید، زمان بگذارید، آهنگ غمگین گوش بدهید، حمام داغ بگیرید، رژیم غذایی تان را بشکنید، آن قدر از این کارها بکنید تا خسته شوید و دوباره اشتهای زندگی کردن پیدا کنید.
دوم: وقتی به شما گفتند رابطه تمام است، حرفشان را باور کنید، هرگز تصور نکنید مهربانی گذشته شان در رفتار و گفتار به معنی تعهد مخفی برای برگشتن در آینده است. اگر آنها دل و جراتش را نداشتند شما خودتان هر امیدی که باقی مانده را بکشید.
سوم: فکر نکنید با دستور میشود کسی را در عشق نگه داشت. ظرفیت احساس جذب شدن به کسی، در اختیار اراده آن آدم نیست قضیه این نیست که تلاش نمی کنند، مساله وجدان و اخلاق را پیش نکشید. آنها بخاطر اینکه شما را دوست ندارند آدم بدی نیستند و شما چون آنها را می خواهید آدم الزاما خوبی نیستید. هر دوی شما بدنبال شادی بودید ولی زندگی شما را در دو مسیر متفاوت و متضاد قرار داده است. خودآگاهی مثل یک قایق کوچک بر امواج ذهن ناخودآگاه در دریای محرکهای زیستی و بیوشیمیایی در حرکت است. خلاصه این را به قصه آدم خوب و بد تبدیل نکنید.
چهارم : علت اینکه موقع جدایی عجیب غریب و کژ دار و مریز رفتار کردند، این نیست که بد بودهاند یا مطمئن نبودهاند. دلیلش احساس گناه بوده چون آدم خوبی هستند و این خوب بودن هم به معنی این نیست که شما را میخواهند.
پنجم: خیلی از ما بطور ویژه از آنهایی خوشمان میآید که ما را نمیخواهند. باعث میشود ذخایر نفرت از خود در ما تکمیل و تقویت بشود. این به معنی رمانتیک بودن نیست، بیماری است! چالش در این است که اینقدر از آدمهایی که ما را میخواهند بدمان نیاید و بیجهت کسانی را تحسین نکنیم که ما را نمیخواهند.
ششم: به زمانی فکر کنید که شما عشق دیگران را پس زدید. از آنها متنفر نبودید، حسرت نبودنشان را هم نمی خوردید. احساس اصلی، معذب شدن و ترحم بود. قضیه «نه شنیدن» را وصل نکنید به ترسها و تردیدهایی که درباره خودتان دارید، یا چیزهایی در مورد خودتان که از آن متنفرید. به بزدلی متهمشان نکنید، در صفات خوبشان اغراق نکنید، اصرار نکنید که یگانه و خاص بودهاند.
برای اینکه نظرشان عوض بشود پیشنهاد رابطه جنسی ندهید. فکر نکنید بخاطر ترحم یا احساس گناه میشود دوباره عاشق کسی شد و فکر نکنید که ترس و اضطراب صمیمیت داشتهاند. فقط سعی کنید بخندید و اگر فکر می کنید کمک می کند با آدمهای دیگر آشنا شوید. ولی از همه مهمتر، پایان این رابطه را بصورت فاجعه بار غم انگیز نبینید. تنها رابطه خوبی که اگر از دست برود جای سوگواری دارد، رابطهای است که هر دو نفر میخواهند به هر قیمتی بمانند و این رابطه فعلی شما با وجود همه علایم امیدوار کننده، از آن رابطههای خوب نبوده است.
مدرسه زندگی فارسی