صلح اتمی زمستان اتمی
مارس 13, 2022گریه هراکلیتوس و خنده دموکریتوس
مارس 17, 2022
شنیدن یک هنر استراتژیک
کمتر اتفاق افتاده کتابی درباره شنیدن نوشته شود. این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن شنیدن را یک هنر استراتژیک در نظر میگیرد.
شنوندۀ خوبی بودن یکی از مهمترین و جذابترین مهارتهای زندگی برای هر انسانی است ولی عدۀ کمی از ما این مهارت را داریم. نه به خاطر اینکه خبیثیم، به خاطر اینکه کسی به ما یاد نداده است و یک نکتۀ مرتبط هم این است که کسی به حرفهای ما گوش نکرده است. در نتیجه وارد اجتماع میشویم و حرص میزنیم که حرف بزنیم نه اینکه بشنویم. ولع داریم با آدمهای جدید آشنا شویم ولی در شنیدن حرفهایشان تردید داریم که دوستی تنزل پیدا کند به خودپرستی اجتماعی. مثل بیشتر چیزها آموزش در این مسئله نقش دارد. تاریخ تمدن پر است از کتابهایی دربارۀ حرف زدن. رسالۀ خطیب سیسرون و فن خطابۀ ارسطو در دنیای باستان از بهترینها بودند ولی متأسفانه هیچ کس کتابی با این عنوان ننوشت: فن گوش سپردن.
چیزهایی هست که شنوندۀ خوب انجام میدهد و در نتیجه وقت گذراندن با شنوندۀ خوب لذتبخش است. اول اینکه آدم را تشویق میکنند. گاهی افکارمان برای خودمان شفاف نیست. اغلب ذهنمان دور و بر یک موضوع پرسه میزند ولی سراغ اصل موضوع نمیرویم. دربارۀ چیزی که اذیتمان میکند یا هیجانزدهمان میکند. اگر تشویقمان کنند که برویم در جزئیات، خیلی به نفعمان میشود. اینکه بگویند کمی جلوتر برویم. کسی را میخواهیم که به جای اینکه بپرد توی حرفمان این دو کلمۀ جادویی را بگوید: ادامه بده.
شما از یک خواهر یا برادر حرف میزنید و همصحبت شما میخواهد بیشتر بداند. روابط بچگیتان چطور بود. طی زمان چه تغییری کرد. کنجکاوند بدانند نگرانی و هیجان شما از کجا میآید. مثلاً میپرسند چرا این موضوع خاص اذیتت میکند یا برایت مهم شده است؟ تاریخچۀ ما را میدانند. ممکن است ارجاع بدهند به مطالبی که قبلاً گفتیم. و ما حس میکنیم دارند سنگ بنای یک ارتباط عمیق را میگذارند.
دوم: شنوندۀ خوب دنبال شفاف کردن موضوع است. خیلی ساده اما مخرب است که آدم مبهم حرف بزند. اشارهای میکنیم که یک چیزی دوستداشتنی یا وحشتناک است، خوب یا چندشآور است ولی بررسی نمیکنیم که چرا این حس را داریم. دوستی که درست گوش میدهد اغلب نسبت به بیانیههای ما یک شک سازنده و دوستانه دارد و دنبال آن موضعگیریهای عمیق پسزمینه است. مثلاً میگوییم جانم از کارم به لبم رسیده است یا با همسرم زیاد دعوا میکنم. و کمکمان میکنند تا تمرکز را بگذاریم روی اینکه چه چیزی در شغلمان اذیتمان میکند. یا دعواهای خانوادگیمان بر سر چه مسائلی است. به این ترتیب هدف شفافسازی مسائل را به بخشی از هنر شنیدن تبدیل میکنند. این افراد مکالمه را به شکل مبادلۀ حکایتها نمیبینند بلکه گپ زدن در پیتزافروشی را پیوند میدهند به اهداف فلسفۀ سقراط که مکالماتش تلاشی بود برای اینکه همشهریانش در آتن، حرف و نظرات خودشان را بهتر و شفافتر درک کنند.
سوم: شنوندۀ خوب قضاوت اخلاقی نمیکند. حواسش جمع است که همۀ ما حسابی دیوانهایم. آنقدر ذهن خودشان را خوب میشناسند که از هیچ چیزی در ذهن دیگران تعجب نمیکنند. مهارت دارند در اینکه هر از گاهی یک سیگنال تأیید بفرستند. مثلاً در یک بزنگاه مهم بگویند: «هوممم» که با ظرافت حس همدردی را منتقل میکند بدون اینکه رشتۀ کلام ما را پاره کند. این حس را منتقل میکنند که حماقتهای ما را میشناسند و پذیرفتهاند و به ما اطمینان میدهند که نمیخواهند آبرویمان را ببرند.
یک دغدغه بزرگ در این دنیای رقابتی این است که حس میکنیم نمیشود دربارۀ فشاری که رویمان است صادق باشیم. اگر بگوییم حس میکنیم بازندهایم، ممکن است باعث شود اخراجمان کنند. ولی شنوندۀ خوب از اول روشن میکند که ما را با این واژهها نمیسنجد. این شخص از آسیبپذیری ما حس صمیمت میکند نه اینکه منزجر شود.
در آخر، شنوندۀ خوب اختلاف عقیده را از انتقاد جدا میکند. به شدت این تمایل وجود دارد که اختلاف عقیده را نوعی ابزار خشونت تعبیر کنیم و گاهی هم درست است ولی شنوندۀ خوب این را روشن بیان میکند که میتواند واقعاً احساس خوبی به ما داشته باشد و همزمان معتقد باشد ما اشتباه میکنیم. صراحتاً میگوید که علاقهاش به ما وابسته به موافقت همیشگی نیست. کاملاً آگاه است که یک آدم دوستداشتنی ممکن است حسابی به هم بریزد و نیاز داشته باشد با ملایمت کلاف سردرگم افکارش را از هم باز کنند. وقتی همراه یک شنوندۀ خوب باشیم، لذت عمیقی را تجربه میکنیم ولی اغلب نمیدانیم این آدم چه کار کرده است که اینقدر خوب به نظر میآید. اما اگر به این لذت دقت کنیم میتوانیم یاد بگیریم بیشترش کنیم و با دیگران سهیم شویم. آنها هم متوجه تفاوت رفتار میشوند و لطف ما را جبران خواهند کرد. آدمها واقعاً باید هنر شنیدن را دوباره کشف کنند چون یکی از کلیدهای جامعۀ سالم است.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت