عوامل خطر سرطان مری و راههای پیشگیری
فوریه 11, 2019تاریخ جهان: تمدن مصر باستان
فوریه 13, 2019
چرا گاه عمداً دل شریک زندگی مان را میشکنیم؟
گاه عمداً سعی میکنیم دل شریک زندگیمان را بشکنیم. این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن ریشه این رفتار را توضیح میدهد.
گاهی یکی از زوجین عمداً و بی هیچ دلیل واضحی تلاش میکند حال شریک زندگیاش را بگیرد. شاید همسر خوشخلق داشته برای خواهرزادهاش کیک میپخته و سوت میزده، یا برای آخر هفته برنامه میریخته است.
همسرمان میگوید چه خوب میشود دوباره یک دوست قدیمی دوران مدرسه را ببیند، یا ممکن است خوشبینی غیرعادی دربارۀ آیندۀ کاریاش و چشمانداز مالی بروز بدهد. اما هرچند دوستش داریم موقعیت طوری شده است که یکدفعه اعصاب ما را به هم ریخته است. در چشم به هم زدنی یک نقد تند و تیز به او وارد میکنیم. ممکن است عیب و ایراد دوست مدرسهاش را یادش بیاوریم، حرفهای بیمزهاش را یا از خود راضی بودنش را. ممکن است غر بزنیم که آشپزخانه را به هم ریخته، یا روی کیک پختنش عیب بگذاریم. شاید یک جنبۀ کارش را به رخش بکشیم که برایش ناراحتکننده است، یا پیله کنیم که برای تعطیلات آخر هفته مسئلۀ بسته بودن جاده را در نظر نگرفته است. هر کاری میکنیم تا اضطراب و اصطکاک و فلاکت درست کنیم.
ظاهر قضیه این است که ما هیولاییم. اما اگر عمیقتر بشویم، یک تصویر قابل درکتر ولی همانقدر غمانگیز شکل میگیرد. ما این رفتار را در پیش میگیریم چون شاد و شنگول بودن همسرمان انگار مانع درددل کردن میشود. میترسیم این سرخوشی نگذارد حس شرم و غم و نگرانی و تنهایی فعلی ما را درک کنند. میخواهیم حالشان را بگیریم چون نمیخواهیم در حال خودمان تنها باشیم ولی این را رک و راست به خودمان نمیگوییم. غریزۀ بدجنسی در ذهن ما میگوید سرحال بودنشان یک اخطار است که یعنی حوصله غم و غصههای ما را ندارند. پس قابل درک است که خیلی کلی و خام نتیجه بگیریم شریک زندگیمان تا مثل ما غمگین و کلافه نشود، نمیتواند ما را درک کند و دوست داشته باشد. پس دستبهکار میشویم که با خباثت خُلقشان را با خُلق خودمان تنظیم کنیم.
ولی واقعیت عکس این داستان است. ممکن است موفق بشویم حالشان را بگیریم ولی تقریباً قطعی است که این حالِ گرفته سودی برای ما ندارد. وقتی خُلقشان خراب شد دیگر با اشتیاق به درددل ما گوش نمیدهند و در آغوش پرمهرشان ناز و نوازشمان نمیکنند. فقط کجخلق میشوند. اگر بتوانیم، شاید کارِ بهتر این باشد که به حسمان اعتراف کنیم نه اینکه بر اساس آن حس عمل کنیم.
باید سازوکار رفتار بچگانهمان را با کنجکاوی و بدون ترس کشف کنیم و تلاش کنیم حال خودمان را به دیگران سرایت ندهیم. باید اعتراف کنیم که ترسی از عواقب خوشحالیشان افتاده به جانمان. میتوانیم با خنده و شوخی بگوییم که چقدر سرمان درد میکند و المشنگه راه بیندازیم. اما قصد چنین کاری را نداریم. باید به خودمان یادآوری کنیم که هر آدم سرحالی غصههای خودش را داشته است و آدمهای سبکبار اتفاقاً بهتر میتوانند به آنهایی که گرفتار موج هستند کمک کنند. نحسی کردن نوعی طلب عشق متناقض است که باعث میشود طلبکننده از آن مهر و صمیمیتی که دنبالش است محروم بماند. از طرف دیگر تشخیص این پدیده باید باعث شود وقتی ما طرف شاد و شنگول قضیه هستیم، یادمان بیاید طرف دیگر که میخواهد حال ما را بگیرد زیاد هم هیولا نیست. شاید کمی باشد. به طرز بچگانه ولی صادقانهای نگران است که این خوشی ما به خرج او تمام شود. رفتار منفی او یک التماس است با زبان بیزبانی برای تسلی و اطمینان خاطر.
ویدیویی به مناسبت ولنتاین
ترجمه و صدا: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت
5 دیدگاه
چقدر شما خوبید آخه
بسیار عالی
بسیار بسیار ممنون از ترجمه ها و کارهای با کیفیتتون آقای فانی و همه ی کسانی که همکاری میکنن
آلن دوباتن حقیقتا متفکر خوبیه اما کار ارزشمند ترش راه اندازی این ویدیو های مدرسه ی زندگی هست.به نظرم فلسفه رو خیلی برای مردم عادی در دسترس تر و ملموس تر کرده.
بسيار آموزنده و ارزشمند و مفيد
خيلى ممنون از زحمات شما