درسی از آرتور شوپنهاور
دسامبر 30, 2018
در فواید خاموشی
دسامبر 31, 2018
درسی از آرتور شوپنهاور
دسامبر 30, 2018
در فواید خاموشی
دسامبر 31, 2018

دائوئیسم و فلسفه وو وی

این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به مفهوم کار بی تقلا در دائوئیسم و فلسفه وو وی می‌پردازد. اندیشه‌ای که در قلب مناسبات سیاسی اجتماعی ملت چین با جهان قرار دارد.
لینک مطلب در موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وبسایت مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
وو وِی در زبان چینی به معنی «کاری نکردن» است. شاید این دعوتی خوشایند به استراحت به نظر برسد، یا حتّی بدتر، دعوت به تنبلی و بی‌تفاوتی. ولی بر اساس فلسفۀ «دائو» یا تائو این کلید شریف‌ترین کار است و در دل مکتب دائو (به معنی راه و روش) جا دارد.
بر اساس کتاب اصلی این مکتب، «دائو دِجینگ یا تائو تچینگ»، در سلوک، کاری انجام نمی‌شود با این‌حال کاری ناتمام نمی‌ماند.
این پارادوکسِ وو وی است و به معنی بیکاری نیست، به معنی کارِ بی تقلّا و بی‌اقدام است. به معنای آرامش در حین سخت‌ترین کارهاست تا با بیشترین مهارت و کارایی انجام شوند، شبیه وقتی که در اوج یا اصطلاحاً «متّصل» هستیم: یگانه با آنچه انجام می‌دهیم، در تمرکز و توازن عمیق.
وو وی  به روابط مبتنی بر آیین دائو در جهان طبیعت ارجاعمان می‌دهد، یعنی تلاش برای رفتار خودانگیخته و بی تقلّا، مثل پدیده‌های طبیعت؛ یعنی اطمینان از شنا کردن در جهت جریان، نه خلاف آن، مثل شاخۀ بامبو که با وزش باد خم می‌شود، یا پیچکی که خود را با شکل درخت منطبق می‌کند. وو وی یعنی رها کردنِ عقایدی که به زور به اشیاء تحمیل می‌کنیم، و دعوت به پذیرفتن نیاز حقیقی شرایط، چیزی که فقط با رها کردن برنامه‌های خودخواهانه قابل درک است.
حاصل، از دست رفتنِ خودآگاهی است؛ یگانگیِ خود با محیط. ولی معنی‌اش این نیست که با وو وی امکان تغییر و تأثیر گذاشتن نداریم.
تائو تچینگ می‌گوید: «همچون آب باش؛ ظاهراً تسلیم و ناتوان، ولی در حمله به آنچه سخت و قوی است، فاتح و پیروز ».
با مداومتی آرام و سازگاری با شکلِ خاص مسائل و مشکلات، مانع یا دور زده می‌شود یا تدریجاً فرسوده و خورده می‌شود. اندیشۀ رسیدن به نتیجه با انفعالی عاقلانه و استراتژیک در دل آموزه‌های چینی در مورد سیاست، تجارت و دیپلماسی جا دارد. در دستورات خردمندانۀ پیروان دائو، مکرّر به ما گفته می‌شود که به جای تحمیل برنامه‌ای بر شرایط، اجازه دهید حریف سراسیمه عمل کند و بعد متناسب با آن خودتان را با روندِ وقایع و نتایج وفق دهید.
در سلسلۀ چینیِ تانگ، شعرا وو وی را به جنبه مثبتِ مستی تشبیه می‌کنند. آنها الکلیسم را تبلیغ نمی‌کنند. منظور، حذف اضطراب و انعطاف‌ناپذیری است، حالتی که در مستی رخ می‌دهد و برخی کارها را آسان می‌کند. شاعری مثال می‌زند: «به مرد مست که از گاری بیفتد گزندی نرسد، حالِ پیروان وو وی هم این­گونه است که بختِ بد و حوادث زخم بر ایشان نمی‌زند، حال آن­که فرماندهان و فرمانبران را می‌شکند.»
نظریۀ نقّاشی از دوره تانگ به بعد، وو وی را در دلِ کارِ هنری جای داد. به جای تلاش برای بازتولیدِ پر زحمتِ طبیعت و رونوشت وفادارانه، هنرمند باید طبیعت را در روح خود بیابد و تسلیم دعوتش شود. کار هنرمند تقلید از سطح بیرونی اشیاء نیست بلکه نمایش «کویی» یا روح کوه­ها، درختها، پرندگان و رودهاست. هنرمند باید در روح خود اینها را حس کند و بگذارد از قلمش بر ابریشم یا کاغذ جاری شوند. در نتیجه، متفکّر دائو فقط دوستدار اثر هنریِ کامل شده، نیست، بلکه خودِ نقّاشی کردن مهم است. آنها کارگاه نقّاشی را آوردگاه فلسفۀ عملی می‌دانستند.
شاعر سلسلۀ تانگ، «فوزای»، بزمی بزرگ را توصیف می‌کند که برای دیدن «سانگ ژو»ی نقّاش حین نقّاشی برگزار شده است: «او پای دراز کرده، در میان اتاق نشسته است، نفسی عمیق می‌کشد و الهام هنری جاری می‌شود. حاضران خشکشان می‌زند انگار صاعقه از آسمان نازل شده یا گردبادی سر به آسمان برداشته است. گویی رنگها از قلمِ در پروازش زبانه می‌کشند. ناگاه با غرّشی  دست بر هم می‌زند، سایه‌هایی شگرف زاده می‌شوند. در پایان، کاجها ایستاده‌اند، با تنه‌ای پوسته‌پوسته و چاک‌چاک، قلّه‌هایی بلند و شیبدار، آبهای زلال و ابرهای آشفته. قلم بر زمین گذاشته، برخاسته به هر سو می‌نگرد، تو گویی آسمان از پس طوفان آرام گرفته، تا گوهر راستین هزاران چیز در آن بازتابد.»
فوزای دربارۀ این نقّاش، که کارهایش متأسّفانه در دست نیست، اضافه می‌کند که او مهارت محض به جا گذاشت، که هنرش خودِ راه، خود «دائو» بود.
زندگیِ نیکو فقط با وو وی حاصل نمی‌شود، ولی وقتی که با اصرار لجوجانه و سرسختانه بر عقایدی نامتناسب با شرایط روزگار، به خودمان آسیب می‌زنیم، این معنی در آیین دائو، همان چیزی است که ما ناامیدانه نیاز داریم.
ترجمه: ایمان فانی

4 دیدگاه

  1. shahparshahraki گفت:

    با سلام و احترام.
    در این فلسفه، یعنی کار بی تقلا همان تفکر است،و تفکر و برایند آن فلسفه را می سازد.

    بسیار عالی بود.

  2. رویا گفت:

    مثل بقیه کاراتون عالی

  3. رضا گفت:

    عالیترین توصیفی که از خداوند شنیدم این مکتب بود کتاب تائوت چینگ لائوتزو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!