مراحل خواب و اهمیت آن
دسامبر 18, 2020افسردگی بعد از مناسبتها
دسامبر 27, 2020
چرا آدمها اشتباهات عشقیشان را تکرار میکنند؟
چرا آدمها اشتباهات عشقیشان را تکرار میکنند؟ چرا در بسیاری مواقع «آدم مناسب» چندان برایمان جذاب نیست؟ این ویدیو از مدرسه زندگی آلندوباتن به بررسی و واکاوی این مساله میپردازد.
یکی از عجیبترین چیزها در روابط این است که ما آزاد نیستیم مجذوب هر کسی بشویم!
دستهها و انواع روانشناختی قویای هستند که ما از محدودۀ آنها بیرون نمیزنیم؛ همۀ ما در درونمان فهرست خریدِ پنهانیِ خاصی داریم که میگوید شخصیّت کسی که ما میتوانیم دوست بداریم چطور است. ممکن است فکر کنید این فهرست پر از نیازمندیهای دوستداشتنی است. مثلاً معشوق بالقوۀ ما باید مهربان، فهیم، خوشبرخورد و برخوردار از سن و شرایط اجتماعی مشابه ما باشد. ولی در واقع فهرستها اغلب عجیبتر و تاریکتر هستند.
ممکن است نامزدهای مناسب را به بهانه «حوصلهسربَر» بودن، «حالبههمزن» بودن یا فقط «یک جورهایی اشتباه» بودن رد کنیم، و یکراست سراغ آدمهایی برویم که ویژگیهایشان کاملاً بیربط و نامناسب باشد و به شادی و خوشی ما منجر نشود. مثلاً ممکن است ما فقط عاشق کسانی شویم که حسابی از ما کمهوشتر یا غیرمسئولترند، یا افرادی جدّاً غیرقابلاعتماد، خودخواه، به خودمشغول، اهل گوشه و کنایه و بی ادب. این معمایی است برای اطرافیان و خودمان…
چرا نمیتوانیم با آدمهایی که برای ما مناسباند کنار بیاییم؟ چون ما در عشق ضرورتاً به دنبال آدم نازنین و صاف و ساده نمیگردیم، بلکه به دنبال کسی هستیم که آشنا به نظر برسد؛ خیلی از ما در کودکی عشق را از کسانی آموختهایم که به اشکال گوناگون برایمان مشکلساز بودهاند و هنوز هم ناخودآگاه سلیقۀ عشقی ما را هدایت میکنند.
نخستین مراقبان ما الگویی به ما میدهند از اینکه دوست داشتن و دوست داشته شدن چیست و این میتواند بخت ما را برای شادی و خوشی خراب کند.
پیچیدگیِ سلیقۀ عشقی ما به سه حالت اتّفاق میافتد:
1-تصوّر کنید پدر سرد، خشن یا سوءاستفادهگر بوده یا مادر تحقیرگر، دور از دسترس یا سلطهگر بوده است. شرایط وحشتناکی است، ولی در عشق این همان چیزی خواهد شد که ما به دنبالش میگردیم. امّا چرا باید شرایطی را تکرار کنیم که عمیقاً ناراحت و سخت بودهاند؟
چون با وجودِ وحشتناک بودن، به هر حال، این یک رابطۀ عاشقانه و عاطفی بوده است. سوءاستفاده بوده، ولی اجازه دهید فرض کنیم درجاتی از آشنایی، تحسین، وابستگی و حتّی ملاطفت هم همراهش وجود داشته است. شاید تحقیرمان میکردهاند، ولی این چیزی است که به آن عادت کردهایم و حالا هم هر چند غیرمنطقی به نظر برسد، ما حس و حال درستی نداریم مگر اینکه رابطهمان یک جورهایی به همان بدی باشد. زیبا نیست، ولی به شکل اطمینانبخش و متقاعدکنندهای آشنا به نظر میرسد.
2-این تجربه را تصوّر کنید: حس بد، تحقیر شدن و زخم خوردن چه حالی دارد؟ و عجیب است که شاید ما این کارها را با فرد دیگری بکنیم: تحقیرشان کنیم، رئیس بازی در بیاوریم و وقتی آسیبپذیرند سرد برخورد کنیم. انگار بخشِ بَدَویِ وجود ما فکر میکند تنها راه برای مورد سوءاستفاده نبودن، سوءاستفاده کردن است. در عمق وجود، خویشتنِ کودکانۀ عاطفی فکر میکند: «کسی که این کار را با من کرد نقطۀ مقابل من بوده است. پس او جایش امن است و قوی است، ومن باید در روابطم مثل او باشم.»
3- گاه در مورد والدینِ مشکلساز، آنقدر به فکر فرار هستیم که سدّی در برابر همۀ صفات و خصایص آنها میسازیم، حتّی صفاتی که شاید خوب بوده و به آن صفات مشکلساز ربطی نداشتهاند. مثلاً پدرمان تحقیرمان کرده ولی در عین حال خیلی باهوش بوده و حالا متأسّفانه هر آدم باهوشی ما را میترساند و ناخوشایندمان است. یا مادرمان همیشه از مسائل جنسی منزجر بوده، مخصوصاً در مورد ما، ولی مهربان و خودمانی هم بوده است. و حالا متأسّفانه ما هر آدم خودمانی و مهربانی را ضد سکس تصوّر میکنیم. پس بودن با او درست به نظر نمیرسد و ردّش میکنیم.
نقشۀ عشقی درونی ما پیچیده و ترسیمش دشوار است. نقشهها خودشان را لو نمیدهند پس باید تلاش کنیم خودمان بفهمیم چه اجباری را به ما تحمیل میکنند تا خودمان را از فرمانهای نامعقولشان رها کنیم. پژوهش مثل همیشه از خودشناسی شروع میشود:
اوّلین مراقبان من چه صدماتی به من زدهاند؟
آیا در بزرگسالانی که میپسندم دنبال چنان رفتاری هستم؟
یا برعکس، آیا به مردم همان ضربههایی را میزنم که در کودکی خودم خوردهام؟
یا آدمهایی را پس میزنم که بعضی صفاتشان شبیه آنهایی است که کودکیِ مرا سخت کرده بودند؟
آیا میشود کسانی را پیدا کرد که صفات خوب والدین را داشته باشند بدون داشتن آن صفات ترسناک؟
سلامت عاطفی یعنی اینکه دایرۀ انتخاب را در عاشق شدنمان وسیعتر کنیم. ما در کودکی دربارۀ عشق آموختهایم، ولی وقتی بفهمیم به شیوههای دیگر و بهتری میتوان دوست داشت، از صدمات کودکی رها میشویم و به چیزهایی که در ابتدا نگرانکننده و چالشبرانگیز و ناآشنا به نظر میرسیدند، خو میگیریم تا شادی را با فردی پیدا کنیم که واقعاً و عمیقاً مناسب ما باشد.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
3 دیدگاه
با تشكر فراوان
در مورد اينكه اصلا چرا عاشق ميشيم هم دلايل علمي و روانشناسي رو مطرح كنيد
ويديوي بسيار مفيدي بود
درود و ادب.
بهنظرم چیزی که در این مطلب جای خالیاش احساس میشد، نقش ناقلین عصبی برای تحریک به رابطه و بقای نسل بود و نقشی که بهعنوان خاموشکننده عقلانیت و بروز رفتارهای نابهروال دارند.
براساس فعالیتی که ژن خودخواه دارد، رفتارهای عشقی، “اشتباه” نمیشوند و اغواگری آنها و انحراف در انتخاب شریک بهظاهر نامناسب، از سازوکارهای اصلی اون برای بقاء و تکثیر گونه است.
بسیار خوب و مفید بود حض بردم