کرم شب تاب ذن هایکو
ژانویه 6, 2022خیره به خورشید اروین یالوم 1
ژانویه 11, 2022بچه شدن در عشق
بچه شدن در عشق
دلیل بچه شدن در عشق چیست؟ چرا ناز میکنیم و ناز میکشیم و آیا این طبیعی است؟ این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به این موضوع میپردازد.
لینک موسسه مدرسه زندگی THE SCHOOL OF LIFE
یکی از عجیبترین خصیصههای روابط عاشقانه این است که بعد از مدتی اگر همهچیز خوب پیش برود یک یا هر دو نفر بهطور طبیعی اسمهای بچهگانه روی هم میگذارند یا با گذاشتن پسوند کاف در آخر اسمِ همدیگر حالت صمیمانه به آن میدهند. برای هم اسباببازی میخرند یا اسباببازیهای بچگیشان را به هم نشان میدهند و آخر شبها صدایشان را بهطور غیرعادی کوچولو و در گوش هم پچپچ میکنند.
همۀ ما در زندگی انرژی زیادی صرف بزرگ شدن میکنیم تا مطمئن شویم برای بستن بند کفش کمک لازم نداریم. لازم نیست در روزهای سرد کسی یادآوری کند خودمان را بپوشانیم. موهایمان را خودمان شانه میکنیم. در یک کلام سخت تلاش میکنیم آدمبزرگ باشیم. اما روابط موفق در بزرگسالی یک پیشنیاز عجیب دارد. هرچند بلوغ یافتن شایان تمجید است، اگر تلاش کنیم با کسی جداً صمیمی بشویم، دعوت خواهیم شد به اینکه برگردیم به جنبههای بچگانه و کمتر توسعهیافتۀ وجود خودمان.
اینکه گاهی در یک رابطۀ صمیمی بتوانی مثل یک بچۀ فسقلی گوله شوی و نازت را بکشند، نشان بزرگسالی اصیل و واقعی است. چیزی شبیه نازکشیهای سالها پیش. آن موقعها که لباس خواب با طرح بچهفیل میپوشیدیم و دندانموشی بودیم. اینکه در لحظههای سخت زندگی از همسرتان بخواهید مادر یا پدر شما بشود نشان سلامت است نه بیماری. میتوانیم برای مدتی وصل بشویم به آن بچۀ بیدفاعِ ترسیده که زمانی بودیم. از منظری هنوز هم همان بچه هستیم.
متأسفانه این پسرفتِ انتخابی برای بعضیها که کودکی توأم با رنج و تحقیر داشتهاند کار راحتی نیست. برای این افراد بزرگ شدن مستلزم یک تلاش فرا انسانی بوده است. میخواستهاند هرگز محتاج نباشند به رحم آدمهایی که ممکن بوده است از آسیبپذیریشان سوءاستفاده کنند. بازگشت به تماسِ خیالی با مامان و بابا برای این آدمها دلچسب نیست. ترجیح میدهند اسباببازیهایشان را بایگانی کنند. این آدمهای ضدگلوله احتمالاً در زندگی با گردنکشی و نمایشِ قدرت جلو میروند. زره سنگینی برای قلبشان درست میکنند. احتمالاً مکانیسم دفاعی محبوبشان کنایه زدن است. اینها به هزاران شیوه اطمینان حاصل میکنند که خدای نکرده کسی بهشان نگوید بیا بغل بابایی یا مامانی. حتی یک اشارۀ مختصرِ بیغرضِ شوخطبعانه را بر نمیتابند.
این حالت تدافعی عمیقاً قابل درک است ولی الزاماً با نیازهای واقعی بلوغ همسو نیست. سلامت حقیقی یعنی لمس ساده و بیپیرایۀ جنبههای نرم و لطیف وجودمان. یعنی چون دلمان قرص است که بزرگ شدهایم، میتوانیم نقش بچه را بازی کنیم. میتوانیم کودک بشویم چون شک نداریم که به ترسها و زخمهای گذشته غلبه کردهایم. هرچه سالهای اولیه سختتر بوده باشند، بیشتر اصرار داریم خویشتن توسعهنیافتۀ خود را انکار کنیم؛ بیشتر لازم است گُنده، نفوذناپذیر و ترسناک به نظر بیاییم. وقتی پا به بزرگسالی واقعی گذاشتهایم که بتوانیم دست حمایت دراز کنیم به سوی خویشتنِ جوانتر و شکنندهترمان و به خویشتنمان اطمینان بدهیم که از الان به بعد ما مراقب و حامیاش خواهیم بود و هر وقت بغل یا بازی دلش خواست، این اجازه را دارد که سراغمان بیاید.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت