راهکار جستجوی پاسخ
راهکار جستجوی پاسخ
16 می 2021
بحران سوئز 1956 بخش دوم
بحران سوئز 1956 بخش دوم
20 می 2021
راهکار جستجوی پاسخ
راهکار جستجوی پاسخ
16 می 2021
بحران سوئز 1956 بخش دوم
بحران سوئز 1956 بخش دوم
20 می 2021
بحران سوئز 1956 بخش اول
سلسله وقایعی که در سال 1956 به بحران کانال سوئز منجر شد و جهان را در آستانه جنگ اتمی قرار داد، اهمیت ژئوپولتیک این آبراهه را یادآور می شود. این متن بخش اول تاریخ بحران سوئز است.
در سال 1956 اختلاف بر سر کانال سوئز در مصر منجر به بحران بین المللی و جنگ شد. دو قدرت استعماری قوی ، انگلیس و فرانسه ، انتظار پیروزی آسانی را بر مصر داشتند ، اما سرانجام مجبور به عقب نشینی تحقیرآمیز از آنجا شدند ، زیرا ابرقدرت های جدید جهان، قدرت خود را به رخ کشیدند. این نشانه ای آشکار بود که دوران امپریالیسم اروپا به پایان رسیده است و نظم جدید بین المللی جای آن را گرفته است. امروزه  کمتر کسی به یاد می آورد که حوادث سال 1956 چه عواقب سنگینی برای انگلیس و فرانسه ، جهان عرب ، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا به همراه داشت. این داستان بحران کانال سوئز است ،  بحرانی که مراودات جهانی را برای دهه های آینده  شکل داد.
در سال 1869 با افتتاح کانال سوئز کشتیرانی جهانی وارد مسیر تازه ای شد. این کانال آبی دست ساز 100 مایلی از میان صحرای مصر عبور می کرد، و 5000 مایل سفر از اروپا به آسیا را کوتاه ترمی کرد ، زیرا کشتی ها دیگر مجبور نبودند قاره آفریقا را دور بزنند. ساخت این کانال زیر نظر دیپلمات فرانسوی ، فردیناند دو لسپس ، 10 سال به طول انجامید و به بهای جان هزاران کارگر مصری تمام شد. کمپانی کانال سوئز که مالک کانال بود و آنرا اداره می کرد ، یک شرکت خصوصی بود که سهام آن متعلق به سرمایه گذاران فرانسوی ، اتریشی و روسی و همچنین حاکم (یا خدیو) مصر ، اسماعیل پاشا بود.
در سال 1875 ، خدیو مصر برای پرداخت بدهی سرسام آورش، 44٪ از سهام کانال خود را به دولت انگلیس فروخت. انگلیس به عنوان بزرگترین نیروی دریایی امپراتوری جهان ، ابتدا مخالف ایجاد این کانال بود زیرا آن را به عنوان یک تهدید بالقوه تلقی می کرد ، اما خیلی زود این کشور، به بزرگترین استفاده کننده از آن تبدیل شد. 80٪ کشتی هایی که از کانال عبور می کردند متعلق به بریتانیا بود. و این کانال به یک شریان حیاتی برای مستعمرات شرقی امپراتوری انگلیس و تاج و تخت، یعنی هند تبدیل شد. کنترل کانال و امنیت مصر یکی از نگرانی های مهم استراتژیک انگلیس بود. در سال 1882 وقتی خشم مصر از دخالت های اروپا در آن کشور، به رهبری سرهنگ احمد اورابی به یک شورش ملی گرایانه منجر شد ، انگلیسی ها یک نیروی نظامی را برای مداخله فرستادند. ارتش مصر كنار كشيد و مصر تا 60 سال بعد تحت الحمایه انگليس قرار گرفت.
کنترل کانال سوئز توسط انگلیس یک مزیت بزرگ استراتژیک در هر دو جنگ جهانی برای آن کشور بود. اما پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم ، امپراتوری انگلیس در حال افول بود. هند ، پاکستان و برمه استقلال خود را بدست آوردند. شورشهایی علیه سلطه انگلیس در مالایا ، کنیا و قبرس صورت گرفت. مصر استقلال رسمی خود را در سال 1922 دریافت کرده بود، اما انگلیس به استقرار نیروهای خود در آنجا و اداره بیشتر امور کشور ادامه می داد. در سال 1947 بود که نیروهای انگلیسی به ناحیه ای موسوم به منطقه کانال عقب نشینی کردند. طبق توافق قبلی با فاروق پادشاه مصر، انگلیس می توانست پایگاه های خود را تا سال 1956 حفظ کند. اما مصری ها برعلیه فاروق به پا خاستند. آنها او را به خاطر اینکه نتوانسته بود مانع ایجاد کشور یهودی اسرائیل شود  و به دنبال آن شکست مصر در جنگ اعراب و اسرائیل، مقصر می دانستند.
مردم همچنین ماندن نیروهای انگلیسی در مصر را تقصیر ملک فاروق می دانستند. در منطقه کانال ، سربازان و غیرنظامیان انگلیسی با شورش ، آتش سوزی و درگیری مسلحانه فزاینده مردم محلی روبرو بودند، که نهایتا انگلیسی ها را به سمت وضع حکومت نظامی سوق داد. در سال 1952 ، گروهی از افسران ملی گرای ارتش مصر که به عنوان جنبش افسران آزاد شناخته می شدند ، از وضع موجود به ستوه آمدند و با یک کودتای نظامی قدرت را به دست گرفتند. ملک فاروق مجبور به کناره گیری شد و به تبعیدگاهی مجلل در ایتالیا فرستاده شد. سال بعد ، مصر به عنوان یک کشور جمهوری اعلام موجودیت کرد. سرهنگ جمال عبدالناصر به عنوان رهبر و رئیس جمهور جدید مصر ظهور کرد. اکنون یک ملی گرای عرب متعهد و کاریزماتیک مصمم بود مصر را از نفوذ خارجی آزاد کند.
در دهه 1950 آمریكا و غرب با اتحاد جماهیر شوروی درگیر جنگ سرد شدند. یک دیوار آهنین بسیار سرد اروپا را بین شرق کمونیست و غرب سرمایه دار تقسیم کرد. در سراسر دنیا هر طرف تلاش می کرد تا دوستان خود را به دست آورد و نفوذ دیگران را محدود کند. مصر به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین کشور عربی می توانست یک مهره ارزشمند برای هر طرف باشد.اما چرخش رئیس جمهور ناصر به کدام سمت بود؟
رئیس جمهور ایالات متحده دویت دی آیزنهاور می خواست به ناصرنزدیک شود ، اما نتوانست درخواست وی برای یک معامله مهم تسلیحاتی را بپذیرد. زیرا به احتمال زیاد این تسلیحات علیه اسرائیل ، که طرفداران زیادی در ایالات متحده داشت، مورد استفاده قرار می گرفت. در عوض ایالات متحده و بریتانیا پیشنهاد تأمین اعتبار برای ساخت سد اسوان که محوراصلی برنامه ناصر برای مدرن سازی اقتصاد مصر بود را دادند. انگلیس همچنین موافقت کرد که نیروهای خود را تا ژوئن 1956 از منطقه کانال سوئز خارج کند ، اما به ناگاه آتش اختلافات مرزی میان اسرائیل و همسایگانش ، با حمله ارتش اسرائیل به غزه ی تحت کنترل مصر شعله ور شد و 38 سرباز مصری کشته شدند. حمله به غزه باعث شد تا ناصر مصمم شود که ارتش مصر را به سرعت تقویت و نوسازی کند. از آنجایی که ایالات متحده کمکی به ناصر نکرد، وی به بلوک اتحاد جماهیر شوروی روی آورد و یک قرارداد بزرگ برای خرید تانک و هواپیماهای مدرن از چکسلواکی کمونیست را امضا کرد. این معامله به عنوان یک پیروزی بزرگ در سرتاسر جهان عرب شناخته می شد. سپس، ناصر با برقراری روابط دیپلماتیک با چین کمونیست ، آمریکا را بیشتر دشمن خود کرد. برای آیزنهاور که به دنبال اتحاد با ناصر بود ، این یک دردسر بزرگ بود و ایالات متحده و انگلیس پیشنهادشان برای تأمین بودجه سد اسوان را پس گرفتند. این موضوعی بود که نشان می داد  عواقب جدی و جهانی ای در پیش رو هستند که  هیچ یک از دول انگلیس یا آمریکا هرگز انتظار آن را نداشتند.
در 26 ژوئیه 1956 ، ناصر با اعلام اینکه مصر کمپانی کانال سوئز را ملی خواهد کرد ، جهان را متحیر کرد. او گفت: “ما کانال را با تمام جانمان، جمجمه استخوانهایمان و با خون خود حفر کرده ایم.” پول مال ما و کانال سوئز متعلق به ماست. ما سد اسوان را به روش خود خواهیم ساخت. اگر انگلیس و آمریکا بودجه سد را تأمین نمی کردند، ناصر قصد داشت که خودش آن را با سود کمپانی کانال سوئز تأمین کند. سخنرانی وی با واکنش هیجان انگیز مردم مصر مواجه شد. حرکت ناصر کاملا قانونی بود. سهام سهامداران کمپانی باید به قیمت مناسب خریداری می شد. با این حال تصمیم او یک بحران بین المللی را در پی داشت .. جنگ… و ایجاد دوره ای جدید از توازن قدرت در جهان.
نخست وزیر انگلیس سر آنتونی ایدن با عصبانیت به آنچه که او حمله بزرگ به منافع ملی انگلیس می خواند، پاسخ داد. سالانه 15000 کشتی از کانال سوئز عبور می کردند و از خاورمیانه منابعی حیاتی را به ارمغان می آوردند که اقتصاد انگلیس بدون آن زنده نمی ماند. ایدن گفت “امروز از طریق کانال حدود نیمی از نفت عبور می کند که بدون آن صنعت بریتانیا ، اروپای غربی ، اسکاندیناوی و بسیاری از کشورهای دیگر نیز قادر به ادامه کار نیستند. این مسئله مرگ و زندگی برای همه ماست.
به گفته ایدن ، ناصر انگشت شست خود را روی خرخره آنها گذاشته بود. ایدن به عنوان وزیر خارجه انگلیس در دهه 1930 و جنگ جهانی دوم ، به مخالفت با “مماشات ” یعنی مخالفت با  سیاست تلاش برای حفظ صلح از طریق تسلیم در برابر خواسته های دیکتاتورها ، شهرت داشت. اما اکنون ، با ضعف و اعصاب خرد شده ای که قضاوت او را مختل کرده بود ، خود را متقاعد کرده بود که ناصر، هیتلر یا موسولینی دیگری است ، یک دیکتاتور عرب که انگلیس باید با آن روبرو شود. وی تصمیم گرفت که رئیس جمهور مصر باید سرنگون شود. نخست وزیر فرانسه ، گای مولت ، با نظر ایدن موافقت کرد. او دلیل دیگری نیز برای رفتن ناصر داشت ، فرانسه در مستعمره آفریقایی خود یعنی الجزایر درگیر جنگ سختی علیه جنگجویان ناسیونالیست بود که توسط ناصر پشتیبانی می شدند. اکنون انگلیس و فرانسه به طور مخفیانه برنامه ریزی عملیات نظامی را برای به دست گرفتن کنترل کانال سوئز ، برکناری ناصر از قدرت و تأیید مجدد خود به عنوان قدرتهای بزرگ جهانی آغاز می کردند. ایدن در تابستان آن سال تحت فشار آمریکایی ها ، در آخرین تلاش برای یافتن یک راه حل صلح آمیز برای بحران ، با برگزاری یک کنفرانس بین المللی موافقت کرد.
خبرگزاری‌ها گفتند “کاخ لنکستردر لندن، به طور معمول در روز افتتاحیه کنفرانس سوئز جمعیت زیادی را به خود جلب کرده بود ، 22 کشور نمایندگان خود را فرستاده بودند. فقط 2 کشور مصر و یونان دعوت این نشست  را رد کرده بودند.” 18 کشور از 22 کشور از موضع انگلیس و فرانسه در مورد بازگشت کانال سوئز به مالکیت بین المللی حمایت کردند ، پیشنهادی که رئیس جمهور ناصر قویا رد کرد. جان فوستر دالس ، وزیر امور خارجه ایالات متحده به انگلیس گفت که با این وجود ، آمریکا از حمله به مصر حمایت نخواهد کرد. دالس کاملاً معتقد بود که اقدام نظامی علیه ناصر، کل جهان عرب را به آغوش شوروی سوق خواهد داد ، علاوه بر این، رئیس جمهور آیزنهاور مجددا برای انتخابات کاندیدا شده بود و علاقه ای به اختلال در امور نداشت. این هشداری سرنوشت ساز بود که ایدن به آن توجه نکرد. انگلیس و فرانسه پیش از این راه جنگ را انتخاب کرده بودند.
بخش دوم را اینجا بخوانید
ترجمه: دکتر احمد شمعدانی
برگرفته از کانال یوتیوب EPIC HISTORY TV

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!