مبانی علمی و تاریخی تدوین و مونتاژ در سینما
سینما-مبانی تاریخی و علمی تدوین و مونتاژ
14 آگوست 2019
زندگینامه سیاسی
چرا از زندگینامه‌های سیاسی نمی‌توان سیاست آموخت؟
22 آگوست 2019
مبانی علمی و تاریخی تدوین و مونتاژ در سینما
سینما-مبانی تاریخی و علمی تدوین و مونتاژ
14 آگوست 2019
زندگینامه سیاسی
چرا از زندگینامه‌های سیاسی نمی‌توان سیاست آموخت؟
22 آگوست 2019

بازار عرضه و تقاضا

بازار و مفهوم عرضه و تقاضا

بازار و مفهوم عرضه و تقاضا

در این مقاله به مفاهیم پایه بازار یعنی عرضه و تقاضا می‌پردازیم و این سوال را مطرح می‌کنیم که آیا باید به روند عرضه و تقاضا آزادی کامل داد تا بازار را کنترل کنند؟ آیا در همه موارد چنین است؟ مزایا و معایب این انتخاب و تبعات آن چیست؟ آیا باید اجازه داد آتش‌نشانها و اهدا کنندگان کلیه خدمات خود را بر اساس قوانین بازار عرضه کنند؟
به اطراف خود نگاه کنید. وسایل و کالاهایی که می‌بینید، از کجا آمده‌اند؟ و چه کسی آن ها را تولید کرده است؟ و چرا؟
خب، پاسخ ساده است. پاسخ بازار است که برای اکثریت ما نماینده همان مزارع، کارخانه‌ها و فروشگاه‌هاست. پس بازار جایی است که خریداران و فروشندگان همدیگر را ملاقات می‌کنند تا کالاها و خدمات را مبادله کنند. در مورد بازار، مفهوم مهم تبادل داوطلبانه است.
یعنی، خریداران و فروشندگان بصورت داوطلبانه و با آزادی کامل وارد معامله می‌شوند.
بیایید فرض کنیم که شما به سراغ یک کشاورز می روید و یک جعبه توت فرنگی به قیمت 3 دلار می خرید. به نظر شما ارزش یک جعبه توت فرنگی بیش از 3 دلاری بوده است که شما از دست داده‌اید. و بالعکس فروشنده فکر می‌کند که ارزش آن کمتر از 3 دلار بوده است. این معامله، یک معامله برد-برد است چرا که شما توت فرنگی موردنیاز خود را خریداری کرده‌اید و کشاورز  نیز پول خود را گرفته است و هر دو سوی معامله حس خوبی دارند. این همان تبادل داوطلبانه  است.
این فرآیند در بازارِ کار و کارگر نیز رخ می دهد. فرض کنید که به جای کشاورز، شما برای خرید توت فرنگی به سوپرمارکت می روید. فروشنده با اختیار خود در آنجا کار می‌کند. او به ازای هر ساعت 10 دلار دریافت می کند که به نظر او خیلی بهتر از نشستن در خانه و تماشای سریال واکینگ دِد است. در عین حال، مالک فروشگاه اعتقاد دارد که کار فروشنده بیشتر از ساعتی 10 دلار می ارزد. و این روند ادامه پیدا می‌کند، در تمام زنجیره تولید، از راننده ای که توت فرنگی ها را تحویل می دهد تا کشاورزی که توت فرنگی ها را پرورش می دهد تا تراکتوری که کشاورز می خرد. نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که بازارها همه جا هستند و اکثر آنها بر اساس تبادل داوطلبانه هستند.
برای اکثریت مردم، میزان کارآمدی این سیستم بسیار حائز اهمیت است. بازارهای رقابتی خیلی خوب منابع محدود ما را به سمت استفاده کارآمد خود جذب می کنند. بنابراین، اگر برای مثال کشاورزان خیلی توت فرنگی تولید کنند، قیمت پایین می آید تا فروشنده بتواند همه محصولات را به فروش برساند. قیمت پایین تر، یعنی سود کمتر برای کشاورز و این مسئله یعنی کشاورزان ترجیح می دهند که بجای تولید توت فرنگی به کشت کاهو یا کلم پیچ روی بیاورند. اگر تولید توت فرنگی به اندازه کافی نباشد، خریداران حاضر خواهند بود قیمت بالاتری بدهند و از این رو، کشاورزان انگیزه خواهند داشت که بیشتر تولید کند که این امر موجب تعدیل قیمت می شود.
اطلاعاتی که بازارها برای هدایت توزیع منابع تولید می کنند، چیزی است که اقتصاددان ها به آن سیگنال های قیمت می گویند. بازارها همچنین این انگیزه را دارند که محصولات با کیفیت بالا تولید کنند. اگر توت فرنگی ها گران و بدمزه باشند، هیچ کس مایل به خرید آنها نیست و اگر تراکتور خریداری شده توسط یک کشاورز خوب نباشد، او به کشاورزان دیگر می گوید که یک نوع تراکتور دیگر خریداری کنند.
در حالت ایده آل و بر حسب تبادل داوطلبانه، فروشندگان نمی توانند پول کافی کسب کنند اگر محصول خوب ارائه نکنند. کسب و کارها و بصورت خاص، شرکت های بزرگ اغلب بعنوان واحدهایی حریص و سنگدل شناخته می شوند که دائما در حال سوء استفاده از مشتریان خود هستند، اما اگر بازارها شفاف باشند و خریداران حق انتخاب داشته باشند، کسب و کارها به راحتی نمی توانند از مردم سوء استفاده کنند. اما در زمان حال، این حرص و فریب در زندگی واقعی رخ می دهد و موقعیت هایی را می بینیم که مشتریان حق انتخاب ندارند. پس اگر سیاست ها و رویه های یک شرکت را نمی دانید، از آن جا خرید نکنید.
در بازار آزاد، هر دلاری که خرج می شود این سیگنال را به تولیدکنندگان می فرستد که چه باید تولید کنند و چگونه باید اینکار را انجام دهند. ما به این واقعیت اعتقاد داریم که سود و قیمت ها مشخص می‌کنند که منابع به کدام سمت و سو می روند اما قیمت ها از کجا می آیند؟ چه کسی قیمت یک جعبه توت فرنگی را مشخص می کند؟
در اینجا ما به سراغ نمودار عرضه و تقاضا می رویم. اگر تنها یک چیز را مجبور باشید در اقتصاد یاد بگیرید، آن چیز باید عرضه و تقاضا باشد. برای فهم بهتر، به همان مثال توت فرنگی می پردازیم. بروی محور Y، قیمت توت فرنگی و روی محور X، مقدار جعبه های توت فرنگی قرار می گیرند.
 حالا از خریداران شروع می کنیم و واکنش آنها را به تغییرات قیمتی می بینیم. اگر قیمت توت فرنگی افزایش یابد، برخی از خریداران به سراغ میوه های دیگر مانند تمشک می روند یا اینکه ممکن است میوه نخرند. نکته اساسی اینکه آنها کمتر توت فرنگی می خرند. و اگر قیمت توت فرنگی کاهش پیدا کند، مردم بیشتر می خرند. به این حالت، قانون تقاضا می گویند: اگر قیمت بالا رود، مردم کمتر می خرند، زمانی که قیمت پایین بیاید، مردم بیشتر می خرند. در روی نمودار، این حالت از طریق یک منحنی تقاضای با شیب نزولی نمایش داده می شود.
حالا نوبت فروشندگان است، مثلا کشاورزان. اگر قیمت توت فرنگی بالا رود، کشاورزان سود بیشتری می کنند و انگیزه برای تولید بیشتر توت فرنگی خواهند داشت. اگر قیمت پایین بیاید، کشاورز تمایلی به تولید توت فرنگی ندارد. به این حالت، قانون عرضه می گویند و روی نمودار، بصورت یک منحنی عرضه صعودی نمایش داده می شود.
حالا عرضه و تقاضا را با هم بررسی می کنیم. اگر قیمت 10 دلار باشد، تولید کنندگان تمایل زیادی برای تولید انبوه توت فرنگی خواهند داشت اما مصرف کنندگان تمایلی به خرید ندارند. این عدم تطبیق را مازاد می گویند. و اگر قیمت توت فرنگی کاهش یابد مثلا 1 دلار شود، خریداران می خواهند بصورت انبوه توت فرنگی بخرند اما تولیدکنندگان انگیزه ای برای تولید ندارند. به این عدم تطبیق، کسری می گویند. در یک حالت دیگر، میزانی که خریداران مایل به خرید هستند دقیقا برابر با میزانی است که فروشندگان مایل به فروش هستند یعنی عرضه و تقاضا برابر هستند. به این حالت، قیمت تعادلی می گویند و به آن مقدار و کمیت، مقدار و کمیت تعادلی می گویند.
گاهی قیمت توت فرنگی در بازارهای عمومی 6 دلار می شود اما بصورت ارگانیک و بدون سموم  12 دلار.   مواد غذایی ارگانیک یک دنیای متفاوت هستند که واقعیت های اقتصادی در آن نقشی ایفا نمی کنند. بحث ما در اینجا، در مورد توت فرنگی های عادی است. در واقع، قیمت همه فاکتورها در معرض تغییر است. نیروهای خارجی نیز می توانند منحنی های عرضه و تقاضا را دستخوش تغییر کنند و تعادل قیمت و مقدار (کمیت) را بهم بزنند. برای مثال، فرض کنید که این نمودار، عرضه و تقاضای توت فرنگی در تابستان را نشان بدهد. در زمستان این عرضه و تقاضا چگونه خواهد بود؟ آیا تغییرات آب و هوایی بر تقاضای خریداران اثر می گذارد؟ یا عرضه تولیدکنندگان؟ دمای پایین برای پرورش توت فرنگی مناسب نیست. در نتیجه، کل منحنی عرضه، به سمت چپ تغییر می کند. در تمام مواردی که میزان تولید توت فرنگی کاهش پیدا کند، این حالت رخ می دهد.
این نمودار، ابزاری است که اقتصاددان ها و همه اقشار مردم برای نمایش نتایج یک تغییر در بازار از آن استفاده می کنند. می دانم که در ابتدا این نمودار ممکن است پیچیده به نظر بیاید، اما در واقع فقط چهار چیز است که می تواند در بازار رخ بدهد و لاغیر: افزایش عرضه، کاهش عرضه، افزایش تقاضا یا کاهش تقاضا.
برخی از مردم فکر می کنند که یک قیمت عادلانه یا صحیح وجود دارد. خب، این مسئله به دیدگاه شما بستگی دارد. خریداران همیشه قیمت کم را قیمت منصفانه می دانند در حالیکه فروشندگان آن را غیرمنصفانه می دانند و بالعکس. بصورت کلی، اقتصادان ها دوست ندارند قیمت ها را تحمیل کنند. تبادل داوطلبانه این مطلب را می رساند که قیمت باید بر اساس دلایل تعیین شود. برای مثال، فرض کنید که تقاضای توت فرنگی بصورت غیرمنطقی کاهش پیدا می کند، بنابراین، منحنی تقاضا به سمت چپ تغییر می کند و قیمت و مقدار تعادلی کاهش می یابد. در این حالت، کشاورزان ممکن است از دولت درخواست کمک کنند، اما اکثر اقتصاددان ها معتقدند که دلیلی برای دخالت در این حالت وجود ندارد. چرا که بازار چنین خواسته است. علاوه بر این، اگر دولت به کشاورزان از طریق ارائه یارانه کمک کند، در واقع، منابع به سمت چیزی هدایت شده اند که جامعه برای آن ارزشی قائل نیست (منظور یارانه دادن دولت است).
حالا به محصولی می پردازیم که نوسانات زیادی دارد مانند بنزین. برای مثال، در سال 2014، قیمت بنزین در آمریکا بصورت چشمگیری کاهش پیدا کرد. چرا؟ صد در صد بخاطر مسئله عرضه و تقاضا. اقتصادهای اروپا و چین ضعیف شدند که موجب کاهش تقاضای بنزین شد و منحنی تقاضا را به سمت چپ منتقل کرد. در عین حال، افزایش تولید نفت در عراق و لیبی باعث افزایش عرضه بنزین شد. در نتیجه، قیمت بنزین بیش از 40 درصد در هر گالون کاهش پیدا کرد. پس می توان گفت که بازارها و عرضه و تقاضا فوق العاده اند. اما گاهی چنین نیست. برای مثال، وقتی که در مورد آتش نشان ها صحبت می کنید، نمی خواهیم از رویکرد بازاری استفاده کنیم.
-911، بفرمایید. چه اتفاقی افتاده است؟
-خانه من آتش گرفته است، هزینه اطفاء حریق چقدر است؟
-10 هزار دلار. شماره کارت تان چند است؟
-همه چیز ذوب شده!!
بازار اعضای بدن انسان چطور؟  همیشه یک کمبود شدید در این بازار وجود دارد و هزاران نفر هر ساله در صف های انتظار پیوند می میرند. آیا برای کلیه، یک بازار رقابتی لازم است؟ یک بازاری می گوید: چرا که نه؟ اگر اهدا کننده برای کلیه خود 15000 دلار بیشتر طلب کند، چرا باید جلوی او را گرفت؟  خب اخلاقیات. منظورم این است که مشکلاتی در خصوص یک بازار بدون قاعده مانند بازار کلیه پیش می آید که اولین مشکل آن، مشکل اخلاقی است: آیا این درست است که یک فرد فقیر که توانایی خرید کلیه را ندارد بمیرد در حالیکه فرد ثروتمند زنده بماند؟ خب، احتمالا خیر، این طور نیست. یکی دیگر از مشکلات، در قانون عرضه پیش می آید، وقتی قیمت کلیه افزایش می یابد، این انگیزه برای مردم پیش می آید که کلیه بدزدند و بفروشند. سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است، ” در این مسئله، از گروه های فقیر و آسیب پذیر سوء استفاده می شود و اهدای بشردوستانه تضعیف می شود و منجر به قاچاق انسان می گردد”. حالا با توجه به این مطلب، این سوال مطرح می شود که چرا 70 درصد از اعضای انجمن اقتصادی آمریکا از پرداخت به اهداکنندگان عضو حمایت می کنند؟ خب، جواب این است که شما می توانید برخی از این مشکلات را با رویکرد بازاری حل کنید اما بازار باید با قاعده باشد. اغلب، خانواده و دوستان مایل به اهدای کلیه هستند، اما کلیه آنها به درد بیمار مورد نظر نمی خورد. اقتصاددان ها معمولا از ایجاد تبادل  کلیه حمایت می کنند به این معنی که دو اهداکننده از دو خانواده غریبه با دو بیمار جفت و جور می شوند. در این صورت، عرضه کلیه افزایش خواهد یافت، که تا حدودی موجب رفع کمبود می شود. همانطور که گفتیم، بازارهای آزاد فوق العاده هستند اما نمی توانند تمام مشکلات ما را حل کنند. گاهی باید از طریق قوانین دولتی تحت نظارت قرار  بگیرند و در برخی موارد باید از تشکیل یک بازار جلوگیری کرد.
عرضه و تقاضا: اقتصاددان ها و سیاستمداران اغلب به تعاملات عرضه و تقاضا قانون می گویند و ما نیز چنین کردیم اما باید توجه کرد که این تعاملات واقعا قانون نیستند چیزی مثل قانون گرانش. اقتصاد، در مورد انتخاب های انسان و پیامدهای آن است. اگرچه رفتار عرضه و تقاضا قابل پیش بینی هستند (که در مدل ها این مساله را دیدیم)، اما نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که این رفتارها به انسان ها وابسته هستند، انسان هایی در قالب خریدار و فروشنده. اقدامات ما بر عرضه و تقاضا اثر می‌گذارند، در حالیکه که این اثر در مورد قانون گرانش چنین پرقدرت نیست.
مدرسه زندگی فارسی

 

برگرفته از کانال یوتیوب CrashCourse

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: Content is protected !!