یونگ در مقابل فروید
دسامبر 12, 2021تفاوت اقلیم و آب و هوا
دسامبر 21, 2021
اهمیت صداقت از همان ابتدای آشنایی
این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به اهمیت صداقت از همان ابتدای آشنایی میپردازد و تبعات فقدان این صداقت را بررسی میکند. آیا در ابتدای رابطه و آشنایی باید به سادگی از تفاوتها، علاقهها و سلیقهها چشمپوشی کرد یا دربارۀ آنها صادقانه صحبت کرد؟
برای تماشای ویدیوی دوبله به آیدی اینستاگرام و تلگرام ما درخواست عضویت دهید: @dr_iman_fani
یک غریزۀ قدرتمند وقتی میرسیم به کسانی که برایمان جذاباند، این است که سعی کنیم خوشایند باشیم و ممکن است بهطور طبیعی تصور کنیم بهترین راه خوشایند بودن این است که نشان دهیم چقدر با دیدگاهها و انتخابهای آنها در همه چیز موافقیم. بنابراین در همان ملاقاتهای اول وقتی میگویند از رقص خوششان میآید ما هم میگوییم من هم همینطور. یا وقتی توضیح میدهند که چقدر حوصلهشان از موزه رفتن سر میرود، ما این را پنهان میکنیم که پارسال در برلین یک روز کامل را در گالریها و موزهها گذراندیم. شاید بهطور کامل دروغ نگوییم ولی تا حد امکان حقیقت را میپیچانیم و دستکاری میکنیم تا احساس همسویی تقریباً کامل به وجود آید. در این مسیر اصلاً به ذهنمان نمیرسد که شاید آنها هم دارند همین کار را با ما میکنند. اینکه شاید آنها هم دارند تصویر خودشان را با ظرافت با ما تنظیم میکنند تا به خیال خودشان با ترجیحات و ارزشهای ما متناسب شوند.
این جاذبۀ دوطرفه یک جنبۀ مضحک و غمانگیز دارد. دو آدم محترم دارند سعی میکنند تا حد ممکن خوشرفتار باشند. هیچ کس قصد فریب ندارد ولی به تدریج، ایدههایی به شدت گمراهکننده و خطرناک دربارۀ واقعیتِ هر فرد ایجاد میشود و جا میافتد. موفقیت ظاهری خواستۀ ما برای خوشایند بودن، تشویقمان میکند با هم زندگی یا ازدواج کنیم. ولی بعدها، در اثر راستیآزمایی مداوم در زندگی مشترک، ابعاد انتظارات اشتباه ما روشن میشود.
به تدریج در پی توهمزداییها، هر کدام از ما دچار غم، ناامیدی و شوک میشویم از اینکه گیر چه کسی افتادهایم. اتهامزنیها، بگومگوها و آشتیهای شکننده رخ میدهد تا اینکه یک یا هر دو نفر به این نتیجه تلخ و تعجبآور میرسند که هرگز به درد هم نمیخوردند.
شاید با فلاکتی فزاینده پای آن بمانیم و تا آخر عمر آرزوی موزه رفتن در تعطیلات به دلمان بماند. یا مجبور شویم با این کنار بیاییم که هرگز رابطۀ زناشویی دلخواه را تجربه نکنیم. یا از آن هم بدتر، یک رابطه و زندگی پنهانی را شروع کنیم. دنبال فرصتی باشیم تا از غیبتشان استفاده کنیم تا برویم دنبال نیازهایی که وانمود کردیم نداریم. تا اینکه یک روز این زندگی دوگانه فاش میشود و ما در تلخی، خشم و افسوس غرق میشویم.
اما ریشۀ این کابوس، پایبندی به شدت متأثرکننده، اشتباه و خطرناک به این موضوع است که میخواستیم سختگیر نباشیم. میخواستیم ساده باشیم ولی سر از شرایطی بسیار پیچیده درمیآوریم.
یک رویکرد حقیقتاً ساده میتوانست این باشد که از روز اول پیچیدگیهایمان را آشکار کنیم. لازم نیست پررو و پرتوقع باشیم و لازم نیست فرد موردنظر با ما موافق باشد و حتی در ملاقاتِ شام تا آخر بماند. بعضیها پا به فرار میگذارند. چه بهتر. به این ترتیب در وقت همه صرفهجویی میشود.
برای دلبری صادقانه باید خودمان را بپذیریم. بدانیم که کامل نیستیم اما شرمآور و خوار و خفیف هم نیستیم. این باور درونی که جنبههای عجیبوغریب ما خیلی هم غیرمنطقی نیست، کمک میکند بدون ترس و حالت تدافعی خودمان را به دیگران معرفی کنیم. چون صادق بودیم به خودمان اجازه میدهیم از طرف مقابل بخواهیم با صداقتی مشابه از ویژگیها و پیچیدگیهای شخصیتش به ما بگوید. اگر اصرار کنند که خیلی سادهاند و با همه چیز کنار میآیند، اجازه داریم با احترام و خیلی جدی شک داشته باشیم. به هر حال آنها هم انسان هستند و انسان پیچیده است. امکان ندارد که خصلتهای عجیب نداشته باشند. صداقت در ملاقاتهای اول سازوکاری است برای پیشبینی آیندۀ دو نفر و معاف شدن از درد و عذاب. باید بدانیم که یک ظاهر اتوکشیده نمیتواند تصویر واقعی هیچ کس باشد. فقط وقتی پیچیدگیهای دو طرف آشکار شود میتوانیم در حضور یک فرد مؤدب، بالغ و باصداقت احساس امنیت کنیم. وقتی به آن روابط صافوسادۀ مطلوب میرسیم که جرئت کنیم پیچیدگیهای واقعی طبیعت انسان را به اشتراک بگذاریم و به رسمیت بشناسیم.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت
1 دیدگاه
بسیار عالی و موجز مطلب را توضیح داده اید . امیدوارم دوستانی که در راه ازدواج هستن حتما این مطلب را بخوانند .