سالها پیش آقای عباس کیارستمی در مصاحبهها و مراسم اعطای جایزه فیلم طعم گیلاس از یک فیلسوف رومانیایی فرانسوی نقل قول می کردند:
«اگر امکان خودکشی وجود نداشت، من سالها پیش خودم را کشته بودم.»
طی روزهای آینده ویدیویی دوبله خواهم کرد درباره امیل سیوران (چیوران):
فیلسوفی با نگاهی بسیار تلخ و منفی به زندگی که به گفته خودش، بزرگترین درام زندگی اش ابتلا به بی خوابی بود.
از نظر آلن دوباتن شکنجه بی خوابی و نوع نگاه به زندگی و سرنوشت بشر کاملا به هم مربوطاند.
نظر شما چیست؟ آیا با این رویه موافقید که اندیشه یک فیلسوف را با مشکلات جسمی و روحی او مرتبط کنیم؟ یا ترجیح می دهید آثار و اندیشه ها را مستقل از آفرینندگانشان تجربه و ارزیابی کنید؟
به نظر من بررسي انديشه يك فيلسوف جداي از زمينه و بافتار زندگي او، كاملا بي معنيه
مشكلات جسمي و روحي هم يكي از فاكتورهاي اين context است و حتما حتما جزئي از انديشه اون فيلسوف
ممنون براي روشنگري هاتون آقاي دكتر فاني
حقیقتا ادمی هستم که بین خوش بینی و واقع بینی بند بازی میکنم و معتقدم خیلی از جوونهای ما بخاطر امثال breaking bad و bojack و فیلمها و سریالهای بدبینانه هالیوودی منفعل شدن.
و سریالهای کره ای رو میپسندم.
فکر نکنید سینما دوست نیستم از تارکوفسکی و کوبریک و تروفو و فلینی تا اسکورسیزی و نولان و تارانتینو همه رو دیدم.
اما هم کره همون کره ی زمان جومونگ نیست هم خیلی انرژیک هستن و کلا هم با کیفیتن هم با عقایدم بیشتر میخونن.
4 دیدگاه
به نظر من بررسي انديشه يك فيلسوف جداي از زمينه و بافتار زندگي او، كاملا بي معنيه
مشكلات جسمي و روحي هم يكي از فاكتورهاي اين context است و حتما حتما جزئي از انديشه اون فيلسوف
ممنون براي روشنگري هاتون آقاي دكتر فاني
خسته نباشید و ممنون بابت زحماتتون
نیچه هم گفته فکر خودکشی آرامشبخشی قوی است که با آن بتوان شبهای بد را تحمل کرد.
حقیقتا ادمی هستم که بین خوش بینی و واقع بینی بند بازی میکنم و معتقدم خیلی از جوونهای ما بخاطر امثال breaking bad و bojack و فیلمها و سریالهای بدبینانه هالیوودی منفعل شدن.
و سریالهای کره ای رو میپسندم.
فکر نکنید سینما دوست نیستم از تارکوفسکی و کوبریک و تروفو و فلینی تا اسکورسیزی و نولان و تارانتینو همه رو دیدم.
اما هم کره همون کره ی زمان جومونگ نیست هم خیلی انرژیک هستن و کلا هم با کیفیتن هم با عقایدم بیشتر میخونن.