
چند تکلیفی مولتی تسکینگ
جولای 21, 2022
اثرات درمانی یوگا
جولای 22, 2022از هم گسیختگی و ترمیم روابط

از هم گسیختگی و ترمیم روابط
در این ویدیو از مدرسه زندگی آلن دوباتن به بررسی مفهوم از هم گسیختگی و ترمیم و راهکارهای احتمالی برای ترمیم روابط پرداخته میشود.
لینک موسسه مدرسه زندگی THESCHOOLOFLIFE
مفید است که به خیلی از تنشها در روابط از منظر این مفهوم رواندرمانی نگاه کنیم:
ایده از هم گسیختگی و ترمیم Rupture And Repair
از دید درمانگران در هر رابطهای لحظات ناامیدی و خستگی پیش میآید که میشود به آن گفت ترک برداشتن یا از هم گسیختگی. یعنی از دست رفتن اعتماد به فرد دیگر. کسی که قبلا با اطمینان عشقمان را روی او سرمایه گذاری کرده بودیم و اعتقاد داریم می تواند مهربان باشد و نیازهای ما را بفهمد.
از هم گسیختگی ها اغلب کوچکاند و افراد از بیرون رابطه آن رانمی بینند. یکی به سلام دیگری جواب گرم نمیدهد. یکی از آنها دارد ایده ای را برای همسرش توضیح میدهد و آن دیگری شانه بالا میاندازد و سردستی میگوید منظورت را ملتفت نمیشوم. در جمع دوستان یکی از طرفین چیزی تعریف می کند که تصویر خوبی از پارتنرش بوجود نمیآورد.
یا از هم گسیختن ممکن است جدی تر باشد: یکی به دیگری میگوید احمق و در را میکوبد به هم؛ تولدش به کلی فراموش میشود، خیانت شکل میگیرد. نکته از هم گسیختگی این است که به تنهایی تعیین کننده دورنمای بقای رابطه نیست. ممکن است ترکهای جدی و مکرر بوجود بیاید ولی جدایی اتفاق نیافتد. و از آن طرف ممکن است یکی دو تا لحظه تنش زا و اختلاف عقیده جزیی پیش بیاید و رابطه برود بسمت فروپاشی.
آن چه تفاوت بین این دو سناریو را شکل میدهد، چیزی است که رواندرمانی سعی دارد آموزش بدهد. ظرفیت چیزی که به آن میگویند ترمیم. ترمیم یعنی کارهایی که باید انجام شود تا دو نفر دوباره اعتماد و احترام همدیگر را بدست بیاورند. و از خودشان اعاده حیثیت کنند به عنوان کسی که ذاتش خوب و مهربان است به اندازه کافی توانایی دارد که نیازهای طرف مقابل را تشخیص بدهد. آن طور که رواندرمانی میگوید، ترمیم یک ظرفیت کم اهمیت نیست بلکه شاید بشود گفت مهمترین عامل تعیین کننده بلوغ عاطفی است. این چیزی است که از ما بزرگسال واقعی می سازد. ترمیم موفق بر پایه حداقل چهار مهارت ساخته میشود:
اول: توانایی معذرت خواهی
معذرت خواستن به آن راحتی که بنظر میآید نیست چون فقط چند تا کلمه دلگرم کننده نیست. بهای عذرخواهی را باید از حساب بانکی خویشتن دوستی پرداخت کرد. اگر از کسی که همین الان خودش را نمیتواند تحمل کند، بخواهند یک جای دیگر هم کوتاه بیاید، و اعتراف کند که حماقت کرده، تعادل نداشته، زورگو و بداخلاق و مغرور بوده، کمرش زیر بار این اعترافات خم میشود.
شاید دلیل اجتناب از عذرخواهی این نباشد که از خود راضی هستیم، بلکه برعکس احساس حقارتمان آنچنان برای خودمان مسجل است، که اصلا نمی توانیم تصور کنیم با معذرت خواهی رحم و شفقت طرف مقابل را بدست بیاوریم چون میترسیم لیاقت بخشش را نداشته باشیم.
دوم: توانایی بخشش
از سوی دیگر قبول عذرخواهی هم میتواند همینقدر سخت باشد. برای اینکار نیاز است بتوانیم در ذهنمان همدردی کنیم با آدمهای خوبی که دست بر قضا کار بد می کنند از جمله خودمان. نه چون آدمها خبیثاند، چون هر کسی به سبک خودش خسته و غمگین است، نگران یا ضعیف است. دیدگاه بخشنده این انرژی را به ما میدهد که سخاوتمندانه بگردیم و دلایلی پیدا کنیم که چرا آدمهای شریف گاهی ممکن است عالی رفتار نکنند.
وقتی چنین بخششی ممکن نمیشود، درمانگران از یک مانور ذهنی منفی بنام تفکیک و تقسیم Splitting حرف می زنند. این تمایل که بعضیها خوبی مطلق و بعضیها رو بدی مطلق بدانیم. با تقسیم بشریت به این شکل ما خودمان را از ناامیدی یا احساسات دوگانه حفظ می کنیم: یا یک نفر پاک و کامل است و میشود بی هیچ احتیاط و خودداری دوستش داشت، یا باید نفرت انگیز باشد و هرگز نمیشود او را بخشید.
ما از هم گسیختگی را ترجیح میدهیم چون تایید کننده داستانی است که هر چند تلخ است ولی از جهتی حس امنیت به ما میدهد.
اینکه تعهدات بزرگ عاطفی بسیار خطرناکاند، به آدمها نمیشود اعتماد کرد، امید یک توهم است و اینکه ما تنها هستیم.
سوم: توانایی آموزش دادن
در پس زمینه از هم گسیختگی اغلب تلاش ناموفق یکی از طرفین دیده میشود برای آموزش یک نکته به طرف مقابل. وقتی که عصبانی میشوند یا قهر میکنند، یک حرفی داشتند که میخواستند منتقل کنند، مثلا وقتی والدینشان حضور دارند چطور رفتار کنیم یا چیزی در مورد روابط زناشویی، رفتار با بچه ها یا مسایل مالی. ولی تلاششان برای انتقال مطلب شکست خورده، چون هنر آموزش یادشان رفته است.
هنر آموزش به طرز تعجب آوری نیاز دارد به نوعی از شک و بدبینی نسبت به توانایی فهم طرف مقابل. معلمان خوب دنبال نتایج معجزه آسا نیستند، می دانند ذهن انسان در برابر ایده های جدید مقاومت می کند. در مواجه شدن با استیصال اجتنابناپذیر روابط، یک قرص تلخ بدبینی قورت میدهند تا آرامش و خوش خلقی شان را حفظ کنند. عربده نمیکشند چون از اول به همسانی کامل ذهن دو نفر امید نبسته بودهاند.
وقتی میخواهند مطلبی را منتقل کنند، زیاد زور نمی زنند. به شنونده وقت میدهند. حالتهای تدافعی را میشناسند. بعنوان استراتژی ذخیره، میپذیرند که شاید لازم باشد با دو تا واقعیت متفاوت شخصی کنار بیایند. در بدترین حالت می توانند قبول کنند که طرف مقابل حرفشان را اصلا نفهمد و این منافاتی با دوست داشتن ندارد.
چهارم: توانایی یاد گرفتن
احساس توهین کردن خیلی راحت تر است تا اینکه تصور کنیم شاید طرف حرف مهمی دارد که میخواهد به ما یاد بدهد. ممکن است ترجیح بدهیم گیر بدهیم به لحن بیانشان به جای اینکه به جان کلامشان توجه کنیم. تصور این که ما در خیلی مسایل مبتدی و آش خوریم، حس خوبی نیست. ترمیم کننده خوب در نهایت باید آموزش پذیر خوبی باشد. یعنی با سرزندگی و بدون حس حقارت بپذیرد چه چیزهای زیادی هست که باید یاد بگیرد. اگر کسی نقدشان کند، نباید تعجب کند یا احساس خطر کند. نقد نشانه این است که یک نفر اینقدر روی ما سرمایه گذاری کرده و صمیمی شده که قسمتهای خام وجود ما به چشمش آمده و چون رابطه را امن دیده چیزی را پیشکش کرده که هیچ کس دیگه برایش مهم نیست.
و آن پیشکش بازخورد و فیدبک است. در سنت ژاپنی کنیزوگی، کوزه ها و گلدانهای شکسته با هنرمندی ترمیم میشوند برای اینکار از لاک طلا استفاده میشود. نتیجه بعنوان کار هنری ارزشمند به نمایش گذاشته میشود. این راهی است برای تاکید بر ارزش و اهمیت هنر ترمیم. ما هم باید در عشق همینکار را بکنیم. داشتن رابطه بدون ترک و شکستگی بیشک خیلی عالی است.
اما این هم دستاورد والا و حتی ارزشمندتری است که بلد باشیم شکسته ها را با رگه های طلای عاطفی ترمیم کنیم. یعنی:
پذیرش خویشتن، شکیبایی، فروتنی، شجاعت و مقدار زیادی مهربانی
ترجمه: دکتر ایمان فانی
مطالب مرتبط:
1 دیدگاه
به نظرم خیلی جامع و کامل بود. هنر ترمیم چیزیه که باید یادبگیریم. ممنون از شما