کانال سوئز حلقه مفقوده تاریخ معاصر ایران
اکتبر 2, 2019معمولی بودن یا استثنایی بودن
اکتبر 12, 2019
احساسهای دوگانه عشق و نفرت توأمان
چرا گاه برخی آدمها دربارۀ مرگ عزیزانشان خیالپردازی می کنند که معمولاً با احساس گناه هم همراه است؟ آیا این موضوع همیشه نشان سوءنیت یا بیماری روانی است؟
شرمآور است حتی وحشتناک که اعتراف کنیم بعضی وقتها رؤیاپردازی میکنیم دربارۀ اینکه یک اتفاق وحشتناک برای یکی از نزدیکانمان بیفتد؛ در خصوصیترین قسمت ذهن میگوییم راحت میشدیم اگر همسرمان یا یک عضو خانواده ناگهان ناپدید میشد. مثلاً تصادف میکرد یا هواپیمایش سقوط میکرد، یا به مرضی لاعلاج دچار میشد، که البته اصلاً درد نداشت. خیلی غمانگیز میبود اما از بعضی جهات هم میتوانست رهایی و تسلی بزرگی باشد.
به محض اینکه چنین فکری از ذهنمان میگذرد، احتمالاً با وحشت فراریاش میدهیم و عمیقاً احساس گناه میکنیم که چقدر خبیثیم. برای درک بهتر تصورات هولناکمان، اولاً یادتان باشد که ما از چیزهایی که در ذهن دیگران میگذرد اصلاً خبر نداریم. ما از تاریکترین افکار خودمان خبر داریم، ولی از افکار سیاه دیگران نه. درنتیجه افکار خودمان اغلب خیلی نادر و عجیبتر از آنکه هستند به نظر میآیند. ولی از قرارِ معلوم، تصوراتِ بیرحمانه شایعاند؛ مشاورها و درمانگرها که بیشتر از هر کسی دربارۀ سازوکار مخفی ذهن آدمهای مختلف میشنوند، اصلاً تعجب نمیکنند اگر یک مراجعِ خوب و عاقل با تردید بهشان بگوید که گاهی آرزو کرده است یکی از عزیزانش دود بشود و برود هوا.
در صمیمیت اغلب چیزی هست که رواندرمانگران به آن حس دوگانه یا اَمبی والانس میگویند. مخلوطی از افکار عمیقاً مثبت و منفی: وقتی آدمها نقش بیش از اندازه بزرگی در زندگیمان و همینطور تسلط عاطفی زیادی روی ما دارند، وقتی خیلی بهشان مدیونیم، همزمان هم تحسینشان میکنیم و هم ازشان بدمان میآید. عاطفه و خشمِ همزمان، دلبستگی و دلزدگی توأم. میتوانند جوری ناامیدمان کنند که کسی نمیتواند، نقطهضعفمان را میدانند، هم جادویمان میکنند هم احساسمان را جریحهدار. ما هم البته نقشۀ قتلشان را نمیکشیم. کوچکترین قدمی برنمیداریم، هیچوقت نمیرویم سم بخریم، یا تشویقشان نمیکنیم در هوای بد بروند صخرهنوردی؛ ولی در آن رؤیاپردازی عجیب و غریب، تسلی خاطری هست.
خیالات مبنای عمل نیستند. ربطی به ارزشها و نیات واقعی ما ندارند. اینها گریزگاههای موقتی احساسات تندوتیزند. دربارۀ مرگِ عزیزان خیالپردازی میکنیم نه به این دلیل که واقعاً مرگشان را میخواهیم بلکه چون نزدیک بودن، بخش بزرگ و پیچیدهای از زندگی است. این خیالات بهای عجیب ولی واقعیای هستند برای عمق پیوندمان. احساس گناه علامت این است که به رغم تنشهای گریزناپذیر و عمیق رابطه، این آدمها خیلی برایمان مهماند.
این خیالات به معنی روانی بودن نیستند. به این معنیاند که عشق معمولاً خالی از استیصال نیست. خوشبختانه احتمالش زیاد است که این عضو خانواده یا همسر هم گهگاه خیالات مشابهی دربارۀ ما توی سرش داشته باشد و خیلی هم شرمنده باشد و احساس گناه کند؛ درست مثل ما. او هم هیولا نیست، این فقط شاهدی است بر اینکه دوست داشتن، پیچیدگیهای زیبا و شگفتانگیزی در خودش دارد.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت