درباره خودزشتپنداری و خودزشتانگاری
ژانویه 23, 2019تمدن چیست؟ تمدن دره رود سند
ژانویه 26, 2019
آیا زندگی با شما آسان است؟
آیا زندگی با شما آسان است؟ این سوالی است که مدرسه زندگی آلن دوباتن از ما میپرسد و ما باید از خودمان بپرسیم. بسیار مفید است که پیش از شروع زندگی مشترک اشکالات رفتاری خود را بشناسیم و درک کنیم که نه ما و نه همسر آینده ما هیچکدام کامل نیستیم.
این فکر که زندگی مشترک با شما ممکن است از خیلی جهات بسیار سخت باشد کمی نامحتمل و حتی توهینآمیز به نظر میآید. اما درک این موضوع و اعتراف بزرگوارانه به مسئله شاید بهترین راه باشد برای اطمینان از اینکه کسی بتواند با شما رابطۀ درازمدت داشته باشد.
هیچ کس غیرقابل تحملتر از آدمی نیست که از خودش مطمئن است و بهطور منظم به خوب بودن خودش شک نمیکند. همۀ انسانها بدون استثنا برای ازدواج انتخابهای مشکلداری هستند. اصلاً لازم نیست بشناسیمشان تا این را در موردشان بدانیم. تمام ما از جهاتی تربیت بد یا ناکافی داشتهایم. پُر از صفات روانشناختی ناجوریم، عادتهای زشت داریم، مضطرب و حسود و بداخلاق و سطحی هستیم.
وقتی لطف میکنیم و میپذیریم همسر کسی باشیم، مشکلات بیشماری را وارد زندگی آن فرد میکنیم. اما قبل از یک رابطۀ جدی، از این خبرِ بد خبردار نمیشویم. علتش مخلوطی از غفلت و احساساتی شدنهاست. پدر و مادر آنقدر دوستمان داشتهاند که به ما نگفتهاند. رفقا حوصله نداشتهاند اسیر نقد جزئیات شخصیت ما شوند؛ حداکثر میخواستهاند یک شام دور هم باشیم. همسر و عشق قبلی ما فقط میخواسته است جانش را بردارد و فرار کند. وقت نداشته برایمان نقد شخصیت بنویسد. فقط گفته میخواهد کمی تنها باشد، یا گفته میخواهد برود به یک سفر دور و دراز.
از این که بگذریم، وقتی تنهاییم اصلاً نمیفهمیم که چقدر ممکن است به چشم دیگران ناخوشایند باشیم. شاید در کل تعطیلات بدخلق و اخمو بوده باشیم، ولی اصلاً کسی آنجا نبوده است که از دست دلسوزی ما برای خودمان و خشم خاموشمان روانی بشود. شاید تمایل داریم از بهانۀ کاری برای فرار از صمیمیت استفاده کنیم، ولی فقط تا وقتی که بهطور دائمی با کسی زندگی نکنیم میشود این اخلاق را رفع و رجوع کرد. عادات غذا خوردن مسئله نمیشود تا روزی که یک نفر آن طرف میز نشسته باشد و به صدای ملچ و ملوچ و مواد غذایی توی دهنمان توجه کند. دستِآخر صدای همسرمان از یکی از این موارد درمیآید. وقتی صدایش درآمد، حس میکنیم حملۀ ناجوانمردانۀ وحشتناکی به ما شده است. فکر میکنیم اگر او آدم مهربانی بود هرگز این کار را با ما نمیکرد. ولی اینطور نیست. این پاسخ به نقطهضعفهای ما اجتنابناپذیر است. هر کس دیگری هم بود موضوع را پیش میکشید. همسر ما اصلاً کار عجیبی نکرده است. فقط آینهای جلوی ما گرفته است. هر آدمی از نزدیک اشکالات شخصیتیِ تکاندهندهای دارد. فقط ما نیستیم. کل بشریت اینطور است. تفاوت فقط در جزئیات است. هر کس در نوع خود کابوسی است. ولی در اصل موضوع اشتراک داریم. هر فکری هم که در مورد خودمان داشته باشیم، در درازمدت و نگاه از نزدیک، همه رسوا میشویم. این همسر ما نیست که زیادی خردهگیر و طلبکار است. بیچاره مسئولیت این خبر بد به دوشش افتاده است که به ما بگوید چه کابوسی هستیم.
اینکه از ما بخواهند به اشکالاتمان اعتراف کنیم تقاضای عجیبی نیست. عجیب این است که کسی فکر کند گل بیخار است. البته که ما صفات قشنگی هم داریم ولی از طرفی هم سخت بودن زندگی با ما اجتنابناپذیر است. پس باید تا حد ممکن صاف و پوستکنده از خودمان بپرسیم من مشخصاً از چه نظر دیوانهکننده، ناامیدکننده یا عقبافتادهام؟ بلوغ یعنی اینکه بتوانیم با جزئیات مفصل جواب این سؤال را بدهیم که زندگی با ما از چه نظر مشکل است؟
در عمق این فکر که ما معصوم و بیخطا هستیم غرور و بیرحمی خوابیده است. از آنجا که موقع این سؤال ذهنمان خالی میشود و مدام یاد خوبیهای خودمان میافتیم، میتوانیم برایش یک لیست کمکی درست کنیم:
وقتی دلخور میشوم این گرایش در من هست که…
وقتی میرنجم…
وقتی خستهام…
در بحث مالی کمی بدقلقم چون…
حدس میزنم دربارۀ فلان چیز زیادی نگران میشوم…
گمانم در سکس کمی مشکل داشته باشم…
هدفِ توجه دادن به رفتارهای سؤالبرانگیزمان این نیست که احساس گناه یا شرم کنیم بلکه این است که درک کنیم این صفات چقدر راحت میتوانند برای شخص دیگر آزارنده و گیجکننده باشند. لازم است پیش از تعهد به یک رابطه، با همۀ جنبههای خودمان که میتوانند در زندگی چالش جدی ایجاد کنند آشنا شویم.
ترجمه: دکتر ایمان فانی
ویراستار: الهام نوبخت