تهدید ماسک و ممدانی توسط ترامپ و آینده آمریکا
جولای 18, 2025زندگی و سیاست اروپا بر اساس اقتصاد کلان پس از تعرفهها
جولای 29, 2025
سوریه پس از رستگاری ژئوپولتیک
انگار همین دیروز بود که الجولانی از ترک موتور سیکلت پیاده شد، کت و شلوار پوشید و کراوات زد، با هاکان فیدان در بالای تپهای مشرف به دمشق قهوه ترکی صرف کرد و به آینده روشن و صلحآمیز سوریه اندیشید.
در آن زمان افکار عمومی در غرب آسیا و شاید به طور خاص عده زیادی از ما ایرانیها خوشبین بودیم که سوریه گرفتاریها و تحریمهایش تمام شده و «جامعه جهانی» برایش آغوش باز کرده است.
در قابلیت تحقق این چشمانداز روشن چند مشکل کوچک وجود داشت:
۱-ذات واقعی فاتحان سوریه: احتمالا حتی خود الجولانی با آن چشمان رمیده، باور نکرده بود که میتواند یک رییس جمهور عادی برای سوریه باشد. حتی وقتی شیوخ خلیج فارس در پایتختهای تمیزشان به او نوید عادی سازی روابط میدادند، الجولانی میدانست که اختیاراتش چون گذشته صرفا در حد قلع و قمع مردم و اقوام غیر مسلح است نه چیزی بیشتر. نه میتواند از بالا دست رودخانههای ترکیه آب بگیرد و نه دشمن جنوبی را از مرزها براند. او از بمبهای کنار جاده ای، شورش درون فرقه خود و حمله به خوابگاهش چندان دور نشده بود.
۲-«جامعه جهانی» به مفهوم پسا جنگ دوم جهانی، اساسا دیگر وجود خارجی ندارد تا برای کسی آغوش باز کند. در یادداشتی مفهوم «اکوفاشیسم» را توضیح دادم: قرار نیست ملتها یا دولتهای جدیدی زاده شوند. باریکههایی از سرزمین که در آن میدانهای نفت و گاز یا معادن قرار دارند با چندصد مزدور تامین امنیت شده و باقی سرزمین به مفهوم امروزی «سوریه سازی» میگردد: مردان نقابدار موتورسیکلت سوار کلاشنیکف بدست، لبریز از غریزه جنسی، جای دولت-ملتهای شکست خورده اوراسیا را خواهند گرفت. تحریمها صرفا برای همان میدانهای نفتی برداشته میشود نه برای مردم.
۳-تضمینکنندگان منطقهای فراوانی و امنیت سوریه جدید (ترکیه و شیخنشینهای خلیج فارس) خود در بانک اهداف و لیست انتظار قرار دارند. کلاپس اقلیمی و قطع مسیرهای تجاری در اثر ناامنی و جنگ سرد به این ویرانی کمک میکند. اینها هویتهایی هستند که فروپاشی سوریه را به اشتباه به حساب پیروزی خود بر ایران نوشتند. یک سرخوشی چند ماهه با عواقب وخیم. مطالعه مفهوم «دومینو» در جغرافیای سیاسی میتوانست به این کنشگران کمک کند، البته اگر حاکمیت ملی و اختیارات حکمرانیشان اجازه میداد: از سال ۱۱۰۰ پیش از میلاد، تقریبا بدون استثنا هر آشفتگی و فروپاشی در اوراسیا به همسایگان و مجاوران شرقی و غربیاش سرایت کرده است.
۴-حتی پروژه فرضی «اسراییل بزرگ» که بسیار از آن میشنویم، هرگز تحقق نخواهد یافت. اسراییل برای فتح سرزمینی، امن سازی و استقرار فیزیکی ساختار حکمرانی، به اندازه کافی نفر، انگیزه، منابع مالی و حمایت بین المللی در اختیار ندارد و صرفا میتواند به عنوان یک بولدوزر عمل کند. حتی عدهای ممکن است استدلال کنند اساسا هدف همین بوده است: یک باغ عدن محصور در سیمخاردار در میان دشتی از ملتهای اخته و لهیده
شایسته است ملتهای موجود و هنوز سرپای اوراسیا در این چشمانداز و مسیری که طی شد تا به آن رسیدیم، اندیشه کنند. هر گونه تلقی استثناگرایانه که بر اساس آن خود را از این سرنوشت معاف بدانیم، هزینه تمدنی غیرقابل پرداخت خواهد داشت و حاصل سادهاندیشی مدیریت شده و عمدی است.
@dr_iman_fani
3 دیدگاه
من کامل میفهمم چی میگید ، ۸ ساله که پیگی نوشته های شما هستم ، و کامل میفهمم.
ولی اشتباه میکنید که واضح حرف نمیزنید ، واضح حرف نزدن برای چه ؟
شاید بگید بقیه میفهمند ولی نه ، اونا فقط لایک میکنند و از صدای خوبتان تعریف میکنند، و از کلمات قلمبه و زیبایتان . ولی مفهوم درست و عمیق حرفتان فهمیده نشده و مقصر خودتانید .
تمام
برادر سخنان دکتر مخاطب خاص داره برای عوام نیست.اصلا عوام پیگیر اینجور مسائل نیستند که زبان ساده بگن یا با اصطلاحات جغرافیای سیاسی
با خانم دانایی کاملا موافقم