مرور و بحث کتاب آخرالزمان نوشته پیتر تورچین -4 بخش پایانی
حمایت مالی از پروژههای مدرسه زندگی فارسی
مقدمه
کتاب «آخرالزمان» نوشته پیتر تورچین، پژوهشگر برجسته حوزه علوم پیچیدگی، با هدف بررسی ریشههای فروپاشی سیاسی و اجتماعی جوامع نوشته شده است. اپیزود چهارم این کتاب، نگاهی ژرف به نمونههای تاریخی و معاصر فروپاشی سیاسی دارد و از دل دادهها و الگوهای آماری، مدلی برای درک آینده و سرنوشت کشورها ارائه میدهد. این مطلب، تحلیلی جامع از همین اپیزود است.
انتقاد به روششناسی پیشبینی فروپاشی
تورچین در آغاز با نقد روشهای رایج پیشبینی فروپاشی سیاسی، بهویژه رویکرد سازمان سیا و مدل پیآیتیاف (Political Instability Task Force)، بر ناکارآمدی آنها در پیشبینی رویدادهای کلیدی مانند بهار عربی تأکید میکند. به باور او، تحلیلهایی که تنها بر دادههای ۶۰ ساله تمرکز دارند، سطحی و کوتاهمدتاند. وی رویکرد «تاریخ عمیق» را پیشنهاد میکند؛ بررسی دادههای ۶۰۰۰ سال گذشته برای فهم چرخههای تاریخی در جوامع بشری. طبق نظر تورچین، تنها با نگاه بلندمدت میتوان نیروهای زیرسطحی و بنیادینی را کشف کرد که باعث شکاف، رادیکالیزه شدن، و در نهایت فروپاشی سیاسی میشوند.
رد نظریه انقلاب از پایین
تورچین بر خلاف نظریههای سنتی انقلاب که معتقدند تودهها و مردم عاملان اصلی انقلابها هستند، معتقد است که انقلابها از «بالا» و در نتیجه تضاد میان نخبگان و الیتها آغاز میشوند. او تأکید دارد که توده مردم به دلیل نداشتن سازماندهی و دسترسی به قدرت، به ندرت آغازگر انقلابهای مؤثر بودهاند. این دیدگاه، ریشه در مشاهدات تاریخی متعددی دارد؛ جایی که درگیری میان گروههای مختلف قدرت، راه را برای بیثباتی باز کرده و فرصت را برای نیروهای رادیکال فراهم کرده است.
مطالعه موردی: سرنوشت کشورهای پسا-شوروی
تورچین با نگاه به انحلال اتحاد جماهیر شوروی، سه کشور کلیدی روسیه، بلاروس و اوکراین را به عنوان نمونههای بررسیشده در مدل خود معرفی میکند. شوروی به باور او یک شرکت اقتصادی عظیم بود که سهامداران آن (الیت حزب کمونیست) بر سر تقسیم منافع دچار درگیری شدند و نهایتاً با یک نوع «خودکشی امپراتوری» مواجه شد.
روسیه: از فروپاشی تا تمرکز مجدد قدرت
در روسیه، پس از فروپاشی، فساد فراگیر و خصوصیسازی گسترده باعث شد تا اولیگارکها به قدرت برسند. دولت یلتسین با حمایت این طبقه ثروتمند شکل گرفت. اما با ورود پوتین، توازن قدرت تغییر کرد و گروه امنیتی-اطلاعاتی با ریشه در کاگب، اولیگارکها را کنار زدند. تورچین این تحولات را نه به عنوان بازگشت به دموکراسی، بلکه انتقال قدرت از یک نوع الیت به نوع دیگر میداند. به باور او، گروه امنیتی به نسبت الیت ثروتمند کمتر فاسد بودند و این موضوع باعث افزایش موقت رضایت عمومی شد.
بلاروس: ثبات در سکوت
در بلاروس، الکساندر لوکاشنکو با پرهیز از خصوصیسازی گسترده و حفظ حمایت متن جامعه، توانست ثبات نسبی را حفظ کند. عدم شکلگیری طبقه میلیاردر و کنترل نسبی بر افزایش جمعیت نخبگان، از دیگر عواملی بود که در حفظ ساختار سیاسی بلاروس نقش داشت. این کشور، نمونهای از اتوکراسی باثبات در مقابل دموکراسیهای شکننده تلقی شده است.
اوکراین: آشوب نخبگان و مداخلات خارجی
در مقابل، اوکراین به دلیل فقدان طبقه حاکم منسجم و رقابت میان نخبگان شرقگرا و غربگرا، با بحرانهای عمیق سیاسی و اقتصادی روبرو شد. تورچین به صراحت نقش نفوذ خارجی، بهویژه آمریکا و اتحادیه اروپا، در شکلگیری الیت غربگرای اوکراین را مورد بررسی قرار میدهد. به باور او، حمایتهای مالی و دیپلماتیک غرب، به نفع مردم تمام نشد و منجر به شکافهای بیشتر و جنگ داخلی شد. اوکراین در این روایت، کشوری قربانی تضادهای ژئوپلیتیکی است، نه بازیگری مستقل.
جمعبندی مقایسهای: دموکراسی یا ثبات؟
تورچین نتیجهگیری میکند که در این سه کشور، آنجا که ساختار اتوکراتیک قدرتمندتر بوده، ثبات نیز بیشتر باقی مانده است. با این حال، او هشدار میدهد که اتوکراسی نیز در بلندمدت اگر به اصلاحات دست نزند، ناپایدار خواهد شد. کلید بقای نظامها در تواناییشان برای بازتعریف نقش نخبگان و بازتوزیع منابع است.
پلوتوکراسی و شاخص فشار سیاسی (PُSI)
یکی از مفاهیم کلیدی در مدل تورچین، «پمپ ثروت» یا سیستم انتقال ثروت از طبقات پایین به بالا است. او نشان میدهد که این مکانیزم علاوه بر نارضایتی عمومی، باعث افزایش تعداد نخبگان ناراضی نیز میشود. تورچین با ایجاد شاخص فشار سیاسی (Political Stress Index)، ترکیبی از نارضایتی تودهها و رقابت درون الیت را میسنجد. در مدلسازی او، زمانی که این شاخص به حد بحرانی برسد، جامعه وارد مرحلهای از رادیکالیزه شدن میشود که میتواند منجر به انقلاب یا فروپاشی شود.
پیشبینی مسیرهای چندگانه پس از فروپاشی (MPF)
در نظریه «پیشبینی مسیرهای چندگانه»، تورچین اشاره میکند که پس از سقوط یک نظام سیاسی، چندین مسیر مختلف پیشروی جامعه است. این مسیرها میتوانند از دموکراسی تا فاشیسم متغیر باشند. عوامل تعیینکننده مسیر آینده، شامل فرصتهای شغلی، وضعیت زنان، اتوماسیون، و جنس الیتهای جدید است.
مدلسازی خشونت و رادیکالیسم به عنوان بیماری واگیردار
تورچین رادیکالیزه شدن جامعه را مشابه انتشار یک بیماری واگیردار میبیند. در این مدل، رادیکالها مانند ناقلان بیماری هستند و مادریتها یا معتدلها همان بهبودیافتگاناند که سعی میکنند سیستم را حفظ کنند. شبکههای اجتماعی در این مدل نقش کلیدی در انتقال سریع «ویروس رادیکالیسم» دارند. وی هشدار میدهد که افزایش ناگهانی رادیکالها میتواند سیستم را وارد فاز فروپاشی کند و کنترل اوضاع را از دست نهادهای سیاسی بگیرد.
آلترناتیوهای پس از فروپاشی
تورچین سه مسیر عمده برای آینده پس از فروپاشی پیشبینی میکند: مرگبار، فاشیستی و توقف آگاهانه پمپ ثروت. در مدل مرگبار، رادیکالها تنها با نابودی فیزیکی از بین میروند. در مدل فاشیستی، کل جامعه دچار رادیکالیسم میشود. اما بهترین سناریو از نظر تورچین، توقف آگاهانه پمپ ثروت از سوی نخبگان است، که هرچند با مقاومت و خشونت کوتاهمدت مواجه است، اما در بلندمدت میتواند به صلح منتهی شود.
وضعیت سیاسی آمریکا و هشدارهای تورچین
در تحلیل وضعیت آمریکا، تورچین بر این باور است که ایالات متحده نیز در مسیر فروپاشی قرار دارد. قدرتگیری راست افراطی، بیاعتمادی به نهادها، تفرقه میان نخبگان، و افزایش نابرابری، همه عواملی هستند که شاخص P$I را به سمت حد انفجار سوق دادهاند. او سیاستهای ترامپ، استیو بنن، تاکر کارلسون و راست افراطی آمریکا را بخشی از ساختار رادیکال جدید میداند که نظم دموکراتیک را تهدید میکند.
دیتابیس بحران و درسهای تاریخی
تورچین با ایجاد دیتابیس بحران، بیش از ۳۰۰ نمونه از فروپاشی تاریخی را بررسی کرده و از این دادهها برای مدلسازی آینده استفاده میکند. نتایج این تحقیقات نشان میدهد که در ۷۵٪ موارد، فروپاشیها با جنگ داخلی، تجزیه یا انقلاب همراه بودهاند. تنها در ۲۵٪ موارد، کشورها توانستهاند با اصلاح، از سقوط نجات یابند.
نمونههای موفق در جلوگیری از فروپاشی
تورچین به نمونههایی چون بریتانیا در قرن نوزدهم و روسیه پس از جنگ کریمه اشاره میکند که با اصلاحات اقتصادی، مهاجرت نخبگان، و استفاده از منابع امپراتوری، توانستند از فروپاشی اجتناب کنند. این نمونهها، اهمیت زمانبندی اصلاحات و مدیریت هوشمندانه الیت را نشان میدهد.
ریاضیات تاریخ:
تورچین با استفاده از روشهای آماری و ریاضی، مدلی به نام «کلیو داینامیکس» معرفی کرده که روندهای تاریخی را به صورت کمّی تحلیل میکند. او میگوید علیرغم پیچیدگی جوامع، الگوهای تکرارشوندهای وجود دارد که میتوان آنها را پیشبینی کرد. البته او محدودیت این مدلها را نیز درک میکند و بر وجود عوامل غیرقابل پیشبینی مانند «فرد تأثیرگذار» یا همان «میول» تأکید دارد.
انعکاس تحلیل تورچین بر ایران
تاریخنگاری در ایران بیش از حد عاطفی و فردمحور است و نیازمند بازنگری علمی بر اساس دادهها و الگوهای آماری است. تقسیمبندی مهم: نخبگان مخرب، خنثی و شریف. نخبگانی که صرفاً در پی منافع شخصیاند، جامعه را به ورطه نابودی میبرند، در حالی که نخبگان شریف، با فداکاری تمدن را حفظ میکنند.
نتیجهگیری: راه نجات در اصلاح نخبگان است
تورچین کتاب را با هشدار به نخبگان به پایان میبرد: اگر الیتها منافع ملی را فدای رقابتهای شخصی و جناحی کنند، نهتنها جامعه بلکه خود آنها نیز از بین خواهند رفت. راه نجات، توقف پمپ ثروت، بازتوزیع منابع، و افزایش شفافیت در ساختار قدرت است. تنها با اصلاح واقعی و حذف ساختارهای رانتی، میتوان از فروپاشی اجتناب کرد و تمدنی پایدار ساخت.